منتظران حضرت، آماده باشند

دریافت کد

مشخصات بلاگ
منتظران حضرت، آماده باشند

کـــــــــانــــــــــــــال ســــــــایــــــبـــــــری
مـهـدویـت ، جنـگ نـرم و دشـمن شنـاسی
ظـــــــهــــــــــــور نــــــــــــــیـــــــــــــــــوز
********************************
.:The World Is Waiting For Your Step:.
یا مهدی کل العالم تنتظرک فعجل یا مولای
جهـان در انتـظار تو است مهـدی جـان(عج)

آخرین نظرات
  • ۲۲ ارديبهشت ۹۶، ۰۰:۰۳ - منتظرالمهدی
    عالی بود
  • ۲۴ اسفند ۹۵، ۱۹:۳۷ - رهگذر
    تشکر

أللُهُمَّ کُن لِوَلیِّک ألحُجَّة إبنِ ألحَسَن صَلُواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی آبائِه فِی هذِهِ السَاعَةِ وَ فِی کُلِّ السَّاعَةِ وَلِیاً وَ حافِظاً وَ قاعِداً وَ ناصِراً وَ دَلِیلاً وً عَیناً حَتی تُسکِنَهُ أرضَکَ طَوعاً وَ تُمَطِعَهُ فیِها طَوِیلا

قد اقبل الیکم شهرالله / ضیافت چهارم

يكشنبه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ۰۵:۱۴ ب.ظ

(( آثار و برکات یاد خدا )) در کلام امام خمینی (ره) / فیلم: علامه حسن زاده آملی: دستی بجنبانید و خودتان را بسازید / صوت : ترتیل جزء چهارم و مناجات با خدا

«ترما»  برای یاری امام حسین هم آمد ولی اهل سرعت نبود. او نزدیک کوفه به حضرت برخورد کرد و به ایشان فرمود: آقا! اوضاع کوفه برگشته به آنجا نروید. حضرت فرمودند: ما یک قراری داریم می رویم. او گفت: آقا! پس من برای زن و بچه ام که در یمن هستند آذوقه می برم و می آیم. حضرت فرمودند: اگر می آیی زود و سریع بیا. اما او فرصت را از دست داد و رفت آذوقه برساند اما وقتی برگشت در همین منزل به او گفتند کار تمام شد. عاشورا که منتظر ما نمی ماند تا برویم قرض هایمان را بدهیم، نماز و روزه های خود را به جا آوریم و با زن و بچه مان سیر دیدار کنیم بعد بیاییم.

این آخری‌ها دیگر چشم‌هایمان به آسمان دوخته شده بود، با اشتیاق منتظر آمدنش بودیم تا رود پرتلاطم نفس را به ساحل آرامشش برسانیم. خسته از روزمرگی‌ها و تنش‌های همیشگی زندگی این روزهای‌مان بودیم. دلمان تنگ نواهای دلنشین نیایش با محبوب شده بود. نوای شورانگیز "اللهم رب شهر رمضان" در تمام وجودمان می‌پیچید... 
 
بالاخره آمد آن‌که منتظرش بودیم. مسافر کریم‌مان از سفر یکساله‌ی خود بازگشت تا بار دیگر در سحرگاهان به یاد ماندنی‌اش زمزمه کنیم نوای "اللهم انی اسألک من بهائک بأبهاه و کل بهائک بهی" دعای سحر را و روزهای حالا گرم‌ شده‌اش تمرین تقوای‌مان باشد و لحظه‌ی افطارش یادآور حس خوب دوستی با محبوب...
 
به برکت و میمنت این میهمانی الهی سفره‌ ای از معارف، نصایح اخلاقی، حکایات شیرین علما و حکمای الهی و مناجات و توسل را در قالب متن، صوت، و فیلم برای میهمانان ماه خدا خواهیم گشود تا ان شاءالله موجب تزکیه و تعالی هر چه بیش تر مخاطبان روزه‌دار بوده باشد.


فیلم
 
آثار و برکات یاد خدا در کلام امام خمینی(ره)
 

آثار و برکات یاد خدا.mp۴ | دانلود فیلم 
****
فرازی از وصیت نامه عرفانی امام خمینی(ره) به فرزندشان سید احمد خمینی
 
... پسرم! توجه کن که هیچ یک از ما نمى تواند مطمئن باشد که به این دام شیطانى نیفتد. عزیزم! ادعیه ائمه معصومین را بخوان و ببین که حسنات خود را سیئات مى دانند و خود را مستحق عذاب الهى مى دانند و بجز رحمت حق به چیزى نمى اندیشند و اهل دنیا و آخوندهاى شکم پرور این ادعیه را تأویل مى کنند؛ چون حق- جل و علا- را نشناخته اند. پسرم! مسأله بزرگتر از آن است که ما تصور مى کنیم. آنان که در پیشگاه عظمت حق تعالى از خود فانى شده اند و جز او چیزى نمى بینند در آن حال، کلام و ذکر و فکرى نیست و خودى نیست؛ این ادعیه کریمه در حال صَحْو قبل از محو (۱) یا بعد از محو (۲) که خود را در حضور حاضر مى بینند صادر شده است و دست ما و همه کس غیر از اولیاء خُلَّص از آن کوتاه است.
 
پس سخن را از آن که در خورِ مِثل منى نیست درهم پیچم و آنچه براى تو فرزندم ممکن است که امید است به فضل خدا و دستگیرى اولیاى او- علیهم السلام- بدان برسى آغاز کنم و آن چیزى است که در فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتى فَطَرَ النّاسَ عَلَیْها ) جمیعاً حاصل است یعنى فطرت توحید که تمام انسانها بلکه تمام موجودات بر آن مفطورند و آنچه توجه به آن شود و دنبال آن هر کس رود چه در علوم و فضائل و فواضل و چه در معارف و امثال آنها و چه در شهوات و هواهاى نفسانى و چه در توجه به هر چیز و هر کس از قبیل بتهاى معابد و محبوبهاى دنیوى و اخروى ظاهرى و خیالى و معنوى و صورى، چون حب به زن و فرزند و قبیله و سران دنیوى چون شاهان و امیران و سپهبدان یا اخروى چون علما و دانشمندان و عارفان و اولیا و انبیا- علیهم السلام- همه و همه عین توجه به واحد کامل مطلق است؛ حرکتى واقع نشود جز براى او و وصول به او؛ و قدمى برداشته نشود جز به سوى آن کمال مطلق. و اکنون امثال ما در حجابهاى ظلمانى- بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ (۴)- واقعیم، دردها و رنجها و عذابها از این احتجاب است. و اوّل قدم که مقدّمه رفع حجب است آن است که گرایش پیدا کنیم که در حجابیم و از این خِدْر (۵) طبیعت که تمام وجود ما را از سرّ و عَلَن و باطن و ظاهر فرا گرفته به تدریج به هوش آییم و این «یقظه» ایست که بعض اهل سلوک، منزل اول دانسته اند، (۶) و چنین نیست بلکه این به هوش آمدن و بیدار شدن مقدّمه دخول در سیر است. و رفع همه حجب ظلمانى و پس از آن نورانى، وصول به اوّل منزل توحید است. و اگر به قدم عقال (۷) عقل پیش رویم، آن هم با همه عقال، همین نغمه را دارد و گوید کمال مطلق همه کمالات است و الّا مطلق نیست و هیچ کمالى و جمال و جمیلى ممکن نیست در غیر حق ظهور کند که این غیریّت، عین شرک است اگر نگویم الحاد است...

****

پای درس رهبر انقلاب

 

احساس مسئولیت پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) نسبت به جامعه

 

پیغمبر اکرم پیش خداى متعال التماس میکند، تضرّع میکند که «اَللّهُمَّ اهدِ قَومى»؛(۸) قومش همانهایى بودند که او را میزدند، او را طرد میکردند، او را تهدید به قتل میکردند، این‌همه بر او زحمت وارد مى‌آوردند، او پیش خداى متعال التماس میکند که خدایا، اینها را نجات بده، اینها را شفا بده، اینها را هدایت کن! این پیغمبر.

 

امیرالمؤمنین وقتى‌که مى‌شنَود که سپاهیان معاویه رفتند آن شهر را غارت کردند با غصّه میگوید که - بَلَغَنى اَنَّ الرَّجُلَ مِنهُم کان یَدخُلُ عَلَى المَراَةِ المُسلِمَةِ وَ الاُخرَى المُعاهِدَة(۹) - مردهاى این لشکرِ غارتگر وارد خانه‌ى مسلمان و معاهَد (معاهد یعنى غیر مسلمانى که در زیر سایه‌ى اسلام زندگى میکند؛ مسیحى، یهودى) میشدند، به زنها اهانت میکردند، دستبند زنها را میگرفتند، زیور زنها را میگرفتند، بعد حضرت میفرماید که اگر مسلمانْ از این غصّه بمیرد، جا دارد. شما ببینید؛ یعنى احساس مسئولیّت تا این حد است. نمیگوید اگر امیر مسلمین بمیرد جا دارد؛ میگوید اگر انسان، اگر مسلمان از این غصّه بمیرد جا دارد. این همان احساس مسئولیّت است. پایه‌ى اصلىِ حرکت بسیج این است: احساس مسئولیّت الهى. (بیانات در دیدار اعضاى مجمع عالى بسیج مستضعفین)

 
****
سخنرانی مکتوب 
 
حجت الاسلام والمسملین میرباقری/ شب چهارم ماه رمضان ۹۲/ حرم مطهر رضوی علیه السلام
متن زیر گزارش تفصیلی چهارمین جلسه از جلسات سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین میرباقری است که در رمضان سال ۹۲ در حرم مطهر امام رضا(ع) برگزار شده است. حجت الاسلام میرباقری ضمن تبیین معنای «سرعت و مسارعه در رسیدن به مقام متقین»، داشتن برنامه ریزی مناسب را جهت استفاده سریع از فرصت ها لازم می داند. وی سپس با استفاده از قرآن، بهشت و مغفرت الهی را پاداش اهل سرعت و متقین می داند و به بیان برخی از صفات متقین نظیر انفاق در همه شرایط و فرو بردن خشم می پردازد.
 
مغفرت الهی؛ پاداش اهل سرعت در سبقت بر فرصت ها
 
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. الحمد الله رب العالمین و صل الله علی محمد و آله الطاهرین و اللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین. در آیه «وَ سَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ»(آل عمران/۱۳۳) خدای متعال با لحن خاص قرآن، ما را به سوی بهشت دعوت کرده است و بعد می فرماید: «سَارِعُواْ» یعنی اگر می خواهید آن راه پیدا کنید باید اهل سرعت باشید و به سوی جنتی از جانب پروردگارتان که «عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ» یعنی وسعت و پهنای آن به اندازه همه سماوات و ارض است با سرعت حرکت کنید.
 
سپس می فرماید: «أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ» در این بهشت همه چیز مهیا است و تلاش معنا ندارد. در روایات هم آمده است که مؤمن در بهشت همین که آرزو و نیت کند خواسته هایش برآورده می شود. درباره درخت های بهشتی هم تعبیر اینست «قُطُوفُهَا دَانِیَةٌ»(حاقه/۲۳) یعنی میوه هایش نزدیک و در دسترس انسان است و در آیه ای دیگر می فرماید: «ذُلِّلَتْ قُطُوفُهَا»(انسان/۱۴) این ثمرات در اختیار مؤمن و رام اوست.
 
بنابراین از ناحیه پروردگار در مسیر پرورش شما مغفرت و بهشتی وجود دارد که برای متقین مهیا شده است و خداوند با مغرفتش همه ضعف ها، خطاها، عیب ها و کاستی های متقین را جبران و موانع را پنهان می کند.
 
پس نکته اولی که خدای متعال ما را به آن دعوت و هدایت می کند عبارتست از «سَارِعُواْ إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّکُمْ» یعنی شما نسبت به این مغفرت و بهشت سرعت داشته باشید. در اینجا علاوه بر سرعت، مسارعه هم باید باشد؛ مسارعه یعنی هر کدام از شما سعی کند زودتر از دیگری به این مغفرت برسد. سرعت یعنی انسان فرصت ها را برای رسیدن به مقامات معنوی از دست ندهد و به گونه ای عمل کند که فرصت ها بر او سبقت نگیرند، زیرا فرصت ها محدود هستند. مثلا دیده اید گاهی تا انسان تصمیم می گیرد برای نماز شب بلند شود وقت تمام می شود، این انسان اهل سرعت نیست. اهل سرعت آن کسانی هستند که از قبل خودشان را آماده می کنند یعنی اگر باید سر شب بخوابد می خوابد، اگر باید کم بخورد کم می خورد.
 
شخصی به امیرالمومنین(ع) عرض کرد: موفق به سحر و نافله شب نیستم حضرت فرمودند: «قیدتک ذنوبک» یعنی تو از آن کسانی هستی که گناهانت دست و پایت را بسته و نمی توانی برای حرف زدن با خداوند بلند شوی(۱۰)
 
برنامه ریزی لازم برای سرعت در استفاده از فرصت ها
 
بنابراین اگر انسان باید در روز چشم و زبانش را کنترل کند و برای این که سحر بیدار شود مقدمه چینی کند خب این کارها را بکند و این یعنی همان سارعوا. انسان اگر فرصت ها را از دست داد، روز مراقبه نکرد و شب هم وقتش را تلف کرد، پیداست که سحر بلند نخواهد شد. کودکی که صبح تا شب در کوچه بازی می کند پیداست شب که پدرش به خانه می آید خواب است و نمی تواند از او بهره مند شود. کسی که مواظب خوراک، کلام و چشم خود نیست کی می خواهد از نجوای سحر متنعم باشد؟!
 
سارعوا یعنی فرصت ها را از دست ندهید. فرصت ها می آیند و منتظر نمی مانند، سحر و برکات ماه رمضان و شب قدر وقت محدودی دارند، منتظر من و شما نمی مانند که هر وقت آماده شدیم شروع شوند. پس باید از قبل لباس آماده کنی، شستشو کنی و خودت را برای مهمانی مهیا کنی. مسارعه یعنی فرصت را از دست ندادن و مترصّد فرصت ها بودن. دیده اید گاهی که شیطان کنار آدم می آید تا می خواهید بجنبید وضو بگیرید و به نماز جماعت برسید نماز تمام شده است.
 
سارعوا یعنی اول اذان در مسجد باش، کسی که وقتی اذان تمام می شود تازه می خواهد وضو بگیرد پیداست که به نماز جماعت نمی رسد. این که این قدر می گویند صف اول نماز جماعت ثواب دارد یعنی اول از همه به مسجد برو و آخر همه از مسجد بیرون بیا، این که بعضی افراد آخر از همه به مسجد می آیند و می خواهند با اذیت کردن دیگران بروند صف اول بنشینند، درست نیست. پس این ثواب عظیم که فرمود اگر به نماز جماعت به ده نفر رسید دیگر هیچ ملکی نمی تواند ثوابش را احصاء کند باز دست خود انسان است و می تواند محل سرعت و شتاب ها باشد.
 
گاهی این مثال را می زنم که «ترما» از دوستان امام حسین علیه السلام بود و برای یاری امام حسین هم آمد ولی اهل سرعت نبود. او نزدیک کوفه به حضرت برخورد کرد و به ایشان فرمود: آقا! اوضاع کوفه برگشته به آنجا نروید. حضرت فرمودند: ما یک قراری داریم می رویم. او گفت: آقا! پس من برای زن و بچه ام که در یمن هستند آذوقه می برم و می آیم. حضرت فرمودند: اگر می آیی زود و سریع بیا. اما او فرصت را از دست داد و رفت آذوقه برساند اما وقتی برگشت در همین منزل به او گفتند کار تمام شد. عاشورا که منتظر ما نمی ماند تا برویم قرض هایمان را بدهیم، نماز و روزه های خود را به جا آوریم و با زن و بچه مان سیر دیدار کنیم بعد بیاییم.
 
مصادیق اهل سرعت در یاران امام حسین علیه السلام
 
در احوالات مسلم بن عوسجه و حبیب بن مظاهر نوشته اند که حبیب در کوچه به مسلم برخورد کرد و به او گفت: کجا می روی؟ گفت: به حمام می روم تا محاسنم را خضاب کنم. حبیب گفت: وقت این کارها نیست، نامه امام حسین از کوفه آمده که حضرت در محاصره است، آن ها به خانه نرفتند تا با زن و بچه خود خداحافظی کنند از همان جا به کربلا رفتند و به عاشورا رسیدند.
 
زهیر به حسب ظاهر عثمانی بود هنگامی که حضرت در راه مکه به کربلا بود، او هم با کاروانی در راه برگشت از مکه بود و خودش حشم و خدمی داشت. حضرت در منزلگاهی که آب بود و همه کاروانها آنجا متوقف می شدند، ایستاد و همین که قافله پیاده شدند و خیمه ها را بپا کردند، شخصی را سراغ زهیر فرستاد که سیدالشهدا کارتان دارد او می خواست نیاید اما همسر بزرگواری داشت که به او گفت: سعادت به تو روی آورده که پسر پیامبر خدا تو را دعوت کرده چرا اجابت نمی کنی؟ زهیر آمد به خیمه امام حسین ع نمی دانم چه شد و چه گذشت که وقتی از خیمه بیرون برگشت، خیمه خود را جمع کرد و گفت: من نه خیمه دارم و نه حشم و خدم دارم هر که می خواهد برود، برود و هر که می خواهد بیاید ما نوکر امام حسین هستیم. بعد حتی به همسرش گفت: من می ترسم بنی امیه تو را اذیت کنند تو را طلاق می دهم تا بعد از من راحت باشی و کسی تو را اذیت نکند، شما را با یک آدم امنی پیش اقوامت می فرستم. این می شود سرعت اگر به حضرت می گفت حالا اجازه بدهید همسرم را برسانم که کار تمام می شد.
 
 بنابراین چنین نیست که یک عمر نامتناهی به آدم بدهند که حالا اول جوانی هایمان را بگذرانیم و خوش گذرانی هایمان را بکنیم و هر چه دلمان خواست دنیا را سیر کنیم بعد هم بیایم راه خدا را برویم. بلکه باید اهل سرعت باشید و از هر فرصتی قبل از فوت آن استفاده کنید والا به آن مغفرت که مهیا شده نمی رسید.
 
توصیف خدا از بهشت؛ تشویق ما بر سرعت در لحظه ها
 
خداوند هم در قرآن ما را می شناسد و می داند چه طور با ما حرف بزند، به گونه ای بهشتش را توصیف می کند که زیر پایمان داغ و دلمان گرم می شود اگر توصیف بهشت نبود آنهایی که دنبال رضوان الله هستند یعنی اگر خدا بهشت هم نداشت عبادتش می کردند به اندازه انگشت های دست هم نیستند. آن امیرالمومنین است که «مَا عَبَدْتُکَ خَوْفاً مِنْ نَارِکَ وَ لَا طَمَعاً فِی جَنَّتِکَ لَکِنْ وَجَدْتُکَ أَهْلًا لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُک»(۱۱) یعنی من به جهت خوف نار و در طمع بهشت تو را عبادت نکردم با اینکه یقین به بهشت و جهنم تو دارم، خودت را دوست دارم.
 
البته منظور از سرعت در راه رسیدن به این بهشت عجله نیست، عجله اضطراب در کار است مثلا محصلی که در طول سال باید درس می خوانده اما نخوانده و حالا که شب امتحان است کتاب را پاره می کند این می شود عجله با کتاب پاره کردن که درس یاد نمی گیرد، سرعت یعنی آن موقعی که باید از اول سال تا آخر سال برنامه ریزی کنی از لحظه هایت استفاده کن و نگذار فرصت ها از دست بروند.
 
البته برای کسی که دیگر وقتش تمام شده مثلا تا لحظه شب قدر، تا لحظه سحر جمعه غافل بوده باز هم یک سرعتی گذاشته اند و آن این که حتی در لحظه مرگ هم اگر کسی واقعا همین یک جمله را بگوید و با خدای خودش حرف بزند و راست بگوید کافی است «یَا مَنْ یَقْبَلُ الْیَسِیرَ وَ یَعْفُو عَنِ الْکَثِیرِ اقْبَلْ مِنِّی الْیَسِیرَ وَ اعْفُ عَنِّی الْکَثِیر»(۱۲) یعنی ای کسی که کم را می پذیری و از گناهان زیاد می گذری این کم را از من قبول کن و گناهان زیاد من را ببخش. سرعت در لحظه یعنی همین که قدر لحظه را بدانید و آن کار را از دست ندهید.
 
صفات متقین در قرآن
 
 بعد از این قرآن متقینی را که بهشت و مغفرت برای آن ها آماده شده توصیف می کند و به ما می گوید به طرف این صفات و خصوصیات سرعت بگیرید تا جزو جمعیت متقین شوید و در این مسیر فوت وقت نکنید چون «أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ» این بهشت مال متقین آماده شده است. شما عجله کنید صفات متقین را در خودتان مهیا کنید تا ما شما را به بهشت ببریم حال این صفات که خدا برای متقین بیان می کند چیست؟
 
 انفاق در سختی ها و راحتی ها
 
 اول این که فرمود: «الَّذِینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ الْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَ الْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ»(آل عمران/۱۳۴) یعنی آنهایی که در سختی و راحتی انفاق می کنند. چنین افرادی منتظر نمی مانند تا پول دار شوند و بعد انفاق کنند، این طور نیست که وقتی آبرویش سرریز شد و دیگر هیچ خرجی برایش پیدا نکرد آن را خرج خدا کند بلکه آن وقتی هم که به آبروی خود احتیاج دارد آن را خرج مؤمن می کند، می گوید ما که می خواهیم قرض بگیریم نصف می کنیم نصفش را برای رفیقمان می گذاریم نصفش را برای خودمان.
 
انفاق فقط انفاق مالی نیست گاهی انسان دارایی اش را در راه خدا می دهد، گاهی زبان یا آبرویش را خرج می کند، گاهی قدمی برای مومنی بر می دارد و یا در سحر شب قدر دستش را بالا می برد و برای مومنی یا دوستش یا همسرش دعا می کند این ها همه انفاق است، منتهی آشکارترینش همان انفاق مالی است که انسان مالی که به زحمت به دست آورده در راه خدا انفاق کند.
 
قاعده کلی در رابطه با انفاق در راه خدا این است که بیش از این که پول داشتن بخواهد شرح صدر می خواهد. در دعا نیز آمده که «وَ تَشْرَحَ صَدْرِی لإِیتَاءِ الزَّکَاة»(۱۳) آدمی که دل بزرگ ندارد هرچه به دست می آورد برای خودش نگه می دارد اما وقتی شرح صدر پیدا شد و دل به خدا نزدیک شد هر چه به دست آورد در راه خدا می دهد.
 
مرحوم سید بن طاووس کتابی برای پسرش دارد و در آن به او می گوید: اگر خدا دنیا را به دست راست پدرت بدهد همه دنیا را از دست چپش می دهد این سینه ای که بین این دو دست است آنقدر بزرگ است که وقتی از دست چپ می دهد دست راست خبردار نمی شود. در روایت آمده لازمه انفاق اینست که انسان خودش را مالک نبیند اگر خودش را مالک آبرویش دید آن را برای خودش خرج می کند و بخیل می شود ولی اگر خدا را مالک آبرو و مال و جوانی خود دید می گوید مال اوست ببنیم کجا گفته خرج کن همان جا خرج می کند، همانطور که اگر مومنی شما را با یک میلیارد پول وصی خودش قرار بدهد شما که وصیش هستید چکار می کنید؟ می گویید ببینم چه طور وصیت کرده طبق آن عمل کنم، چون شما کاره ای نیستند و امانت دار هستید. اگر انسان خودش را نسبت به خدا امانت دار ببنید می گوید چون خدا داده ببینم کجا باید خرج بشود و این امر امکان انفاق را برای انسان فراهم می کند. در مقابل برخی منتظرند میلیاردر بشوند بعد انفاق کنند اینها هیچ وقت منفق نمی شوند حتی اگر خدا هم به آن ها مالی بدهد باز نمی بخشند.
 
 بنابراین صفت متقین این است که وقتی تقوای الهی در دل آن ها می آید، خدا را مالک می بینند و منتظر شرایط نمی مانند بلکه در خوشی ها و سختی ها انفاق می کنند. این خاصیت تقوا است که انسان دارایی ها و مقدوراتش را با خدا راحت معامله می کند. علاوه بر این اگر انسان مال کمی داشت ولی به اندازه وسعش انفاق کرد در مقابل ثواب خدا هم خیلی فراوان است.
 
استاد ما می فرمود مثلا اگر کسی از مال صد میلیارد تومانی خود یک صدم آن را در راه خدا داد که می شود یک میلیارد تومان و شخص دیگری از مال ده هزار تومانی خود یک دهم آن را داد که هزار تومان می شود، شخصی که هزار تومان داده بیشتر انفاق کرده است هر چند که کمیت اولی بیشتر است زیرا این یک دهم مالش را داده و او یک صدم مالش را و خدای متعال که فقط با کمیات سر و کار ندارد. بنابراین اگر انسان دارایی هایش را چه در سختی و چه در خوشی در راه خدا خرج کرد و برای خودش نگه نداشت خدای متعال او را واسطه فیض خود می کند.
 
مثالی می زنم از استادمان ایشان می گفت که دیده اید آب را که در جوی می اندازند برای درخت است اگر جوی سربالایی شد این جو را پر می کنند و یک جوی دیگر تدارک می بینند چون این جو پر و کثیف می شود ولی اگر جوی، آب را به درخت رساند خودش هم تمیز هست.
 
در روایات فرموده اند خیلی وقتها آن چه خدا به شما می دهد مال شما نیست بلکه به شما می دهد تا به صاحبش برسانید از این دست بگیرید و از آن دست بدهید. این که از خدا بگیرید و در راه خدا خرج کنید خودتان رشد می کنید. قرآن می فرماید آنهایی که مالشان را در راه خدا می دهند مثل دانه ای هستند که در زمین می افتد و هفتصد دانه می شود «مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ»(بقره/۲۶۱) یعنی آنهایی که مالشان را در راه خدا می دهند مثل دانه ای هستند که در زمین حاصل خیز می افتد هفتصد خوشه می شود. حال اگر انسان آنچه از خدا می گیرد را در راه او نداد، خدا هم این واسطه فیض را برمی دارد و دیگری را واسطه می کند.
 
در روایت است که: «إِنَّ حَوَائِجَ النَّاسِ إِلَیْکُمْ مِنْ نِعَمِ اللَّهِ عَلَیْکُمْ فَلَا تَمَلُّوا النِّعَم»(۱۴) یعنی حاجت های مومنین به شما نعمت های خداست به شما، خسته نشوید. لذا اگر کسانی آمدند از شما پولی بگیرند این طور نباشد که با اولی با اخلاق خوب برخورد کنید، با دومی سردتر و آخری را با بداخلاقی رد کنید. چطور اگر برایتان پول بیاورند اولی یا آخری فرقی نمی کنند همه را احترام می کنید ولی حالا که آمده اند پول بگیرند یکی یکی سرد می شوید! فرمود: خسته نشوید پس اگر خسته و ملول شدید خدای متعال این نعمت را از شما می گیرد.
 
اگر مادر یا همسر مریضی دارید خدمتش کنید و خسته و ملول نشوید که اگر خسته شدید ملائکه آن طرف منتظر این مومن هستند تا خدمتش کنند و ثواب از شما گرفته می شود. به آن عبادتی که خدا برایتان پیش می آورد بچسبید عزیزی به من می گفت: دیدی آدم مثلا از تهران می خواهد به مشهد برود، آن طرف به شیراز می رودریا، این طرف به مشهد می رود. اگر رفت آن طرف ایستاد تا فردا هم بگوید مشهد، یک ماشین هم سوارش نمی کند چرا آن طرف می ایستد بیاید این طرف بگوید مشهد اولین ماشین سوارش می کند.
 
حال طرف مادر یا همسر یا برادر مریض دارد ولی دنبال عبادات دیگر می گردد، خب عبادت تو همین است کجا می روی خدا عبادت تو را اینجا قرار داده همه مستحباتت را روی این بگذار. یک وقتهایی حرم تو در خانه هست، مریض در خانه محتاج توست او را در تنهایی می گذاری و برای زیارت به حرم می آیی؟ خب پیداست که امام رضا علیه السلام از تو قبول نمی کند.
 
در احوالات یکی از علمای بزرگ دیدم که ایشان می گفت: یک موقعی رفتم بوذرجمهوری کتاب فروشی اسلامیه در زیرزمین کتاب بخرم دیدم آقایی یک مشت کتاب مفصل خرید و در بغچه ای جمع کرد، سنگین بود وقتی می خواست روی کولش بگذارد دیدم با خدا حرف می زند و آدم عادی نیست و ظاهرش هم نشان نمی داد رفتم جلو گفتم: آقا جان! در مشرب ما تک خوری جایز نیست اگر چیزی داری به ما هم بگو این حال، حال وصل است. شروع کرد گفت: من یک جوانی بودم که پدرم فوت کرد و مادرم مسن شد و من پرستار مادر شدم و او را شب و روز تر و خشک می کردم تا این که کم کم مریض شد و حافظه اش را از دست داد مثلا می گفت برو آب بیار تا من بروم از یخچال آب بیاورم هر چه از دهنش در می آمد به من می گفت و خیال می کرد من دیر کرده ام. من همه چیز را گذاشتم بالای سرش که تا صدا می زند زمان نبرد و در دم اجابت کنم. نصف شبی بود مادرم صدا زد و آب می خواست از خواب پریدم و ظرف آب را بلافاصله به دستش دادم اما او احساس کرد دیر شده و شروع کرد به بد و بیراه گفتن من با صبر و ملاطفت و ادب برخورد کردم. همین که صحنه تمام شد دیدم فضا نورانی است و انگار خدای من با من حرف می زند بعد از آن دیگر همیشه در محضر خدا هستم و حضور حضرت حق را با خودم احساس می کنم. یعنی این گونه است اگر آن راهی را که خدا گذاشته رفتید خیلی سریع می رسید. بله تکلم با خدا نیست ولی همراهی با خدا دارد. خدایی که «هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنْتُمْ»(حدید/۴) یعنی خدا با ماست هر کجا که باشیم. ما در حجاب هستیم که خدا را با خودمان نمی بینیم.
 
 فرو بردن خشم
 
 بعد فرمود «وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ» متقین کسانی هستند که کظم غیظ می کنند. مومنین خیلی حواسشان جمع است که اسیر شهوت نشوند، چشم و دلشان هرزه نرود بیخودی نخورند و نخوابند و مواظب این چند چیزی که گفته اند: صمت و جوع و سحر و عزلت و ذکر به دوام هستند. چیزی که گاهی ما مواظب آن نیستیم و از آن غافلیم غیظ و غضب است که یکی از بدترین راه های تسلط شیطان بر ماست. مثلا دیده اید گاهی فرد آنجایی که پای آبرویش در میان است و اگر بداخلاقی کند آبرویش می ریزد خیلی رعایت می کند اما وقتی به خانه می آید همین که به همسر و زن و فرزند و خواهر و برادرش می رسد که با هم روی در وایسی ندارند، مواظب رفتار خودش نیست. متقین غضبشان را فرو می خورند و لذا در روایات دارد این غضبی که انسان فرو می خورد جزو محبوبترین جرعه هایی است که می نوشد و با همین یک جرعه راهش باز می شود.
 
متقین هنگام غضب خودشان را آزاد نمی گذارند؛ زیرا هر عملی که انسان در حال غضب انجام دهد، هر حرفی بزند یا هر اقدامی کند معصیت و شیطانی است و عادلانه نیست. بنابراین حتی اگر کسی در حال غضب به شما ظلم کرد او را مجازات نکنید و کظم غیظ کنید و الّا به ظلم و تجاوز و تعدی می افتید. مثلا بچه باید به اندازه خودش مجازات شود این فریادی که بر سر او می زنی برای بچه دو ساله نیست در نتیجه روزی خدا مبتلا و گرفتارت می کند که چرا آن روز بر سر بچه داد زدی. گفته بودند: مادر یک بزرگواری سه روز است تب کرده و خوب نمی شود؟ گفته بود: سه روز پیش بچه اش را زده بد هم زده، بچه را که این طوری نمی زنند.
 
بله تنبیه و ادب لازم است اما غضب غلط است و آن چه در حال غیظ اتفاق می افتد تشفی نفس و خاطر است نه تربیت. من اصلا سوال می کنم ما چکاره هستیم که سر کسی داد بزنیم؟ ما کجای عالم هستیم و خودمان را چه دیده ایم که صدایمان را بلند می کنیم؟ مومن که سر و صدا ندارد. «یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً»(فرقان/۶۳) یعنی آرام در زمین راه می رود. سر و صدا برای آنهایی است که خدا ندارند و الا کسی که بنده است همیشه سرش پایین است. حال آنجایی که خدا می گوید غضب کن، می ترسد؛ با یک گردن کلفتی مواجه می شوید معصیت کرده، خدا می گوید جلویش را بگیر، انسان می ترسد. اما وقتی با بچه خود برخورد می کند صدایش را بلند می کند.
 
فرو بردن غضب از آن صفات فوق العاده ای است که اگر کسی نداشت جزو متقین نیست. فرصت را از دست ندهید و جزو «وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ» بشوید، آن وقت مغفرت و بهشت خدا به سراغتان می آید. غضب خودتان را فرو بخورید زیرا شیطان بر ما از راه غضب بیشتر مسلط می شود تا شهوت، لذا باید غضب خود را بیشتر کنترل کنیم و برای خدا غضب کنیم.
 
این روایت را ندیده ام عزیزی می خواند که پیامبر صلی الله علیه و آله از تواضع شان بود که سوار الاغ می شدند حتی گاهی بدون خورجین و شخص دیگری را هم سوار می کردند. روزی الاغ سر و صدای زیادی کرد حضرت سرشان را زیر انداختند و فرمودند: خدایا این حیوان است که صدا می کند و من نیستم. بنده خدا که سر و صدا ندارد. داد و بیداد یعنی چه؟ مگر چه کسی هستیم که صدا بر کسی بلند کنیم؟! داد زدن سر زن و فرزند یعنی چه؟! ما کی هستیم که بر فرزندمان داد بزنیم؟! مگر او بنده خدا نیست؟! اگر می خواهی تربیت کنی قاعده دارد که آدم باید یاد بگیرد آنوقت تربیت کند. پس باید کظم غیظ داشته باشیم و در حال غضب عمل نکنیم که هر اقدامی در آن حال معصیت است. انسان در این حالت به ظلم دچار خواهد شد. و در ادامه آیه هم می فرماید که ویژگی دیگر متقین «وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ» می باشد که در فرصت دیگری بیان می کنیم. «السلام علیک یا اباعبدالله»
 
صوت سخنرانی
 
سخنرانی استاد میرباقری- شب چهارم ماه رمضان- مشهدالرضا.mp۳ | دانلود فایل
 
 
****
 
صوت
دعای روز چهارم ماه مبارک رمضان
دعای روز چهارم ماه رمضان.mp۳ | دانلود فایل
 
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ قوّنی فیهِ على إقامَهِ أمْرِکَ واذِقْنی فیهِ حَلاوَهَ ذِکْرِکَ وأوْزِعْنی فیهِ لأداءِ شُکْرَکَ بِکَرَمِکَ واحْفَظنی فیهِ بِحِفظْکَ وسِتْرِکَ یـا أبْصَرَ النّاظرین.(۱۵)
 
پروردگارا! در این روز مرا به برپا داشتن دستوراتت نیرومند ساز، و شیرینی و حلاوت یاد خویش را به من بچشان، و به کرم و بخشش خود راه اداء شکر و سپاست را به من الحاق کن، و مرا با پوشش خود نگهبان باش. ای بیناترین بینایان! آمین 
 
****
 
شرح دعای روز چهارم ماه مبارک رمضان از آیت الله مجتهدی
  
اللَّهُمَّ قَوِّنِی فِیهِ عَلَی إِقَامَةِ أَمْرِکَ 
  
خدایا به من قوت بده که در ماه رمضان خوب عبادت کنم و امر تو را اطاعت کنم ؛ نباید فراموش کرد قوّت عبادت غیر از قوّت بازو است. (۱۶) 
  
حکایت 
  
سالها پیش در مشهد پیرمردی بود بالای صد سال عمر داشت ولی نماز هایش را ایستاده می خواند! همان پیرمرد یک بار سبک را به زور بر می داشت بنابراین قوت عبادت غیر از قوت بدن است. 
  
توان امیر المؤمنین الهی بود 
  
امیر المومنین نان خشک  را نمی توانست بشکند، ولی قلعه خیبر را فتح کردند  و آن رشادت ها را آفریدند و یاران ایشان گفتند: شما با این شجاعت و... چطور نان خشک را نمی توانید بشکنید، حضرت فرمودند: آن به قوه روحانی بود و این به قوه جسمانی است.(۱۷) 
  
لذا این دو قوه با هم دیگر تفاوت دارد، پس ممکن است شخصی شصت ساله باشد، ولی قوت عبادت او از جوانان بیشتر باشد لذا در ماه رمضان از خدا درخواست کنید که قوه عبادت به شما بدهد . در دعای کمیل هم این دعا از خدا خواسته می شود که «قَوّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارحی»(۱۸) 
  
چرا خیر و برکت کم شده است 
  
در قدیم پدران ما دو ساعت به اذان برای عبادت در اتاقی خلوت می کردند و یک ساعت بعد از آفتاب از خلوت گاه خود بیرون می آمدند و دنبال کسب و کار می رفتند؛ تاجر های ما هم اینطوری بودند! دعا میخواندند؛ زیارت عاشوراء می خواندند و... بعد به محل کسب می رفتند ولی الان چه...؟! لذا خیر و برکت هم کم شده است. 
  
وَ أَذِقْنِی فِیهِ حَلاَوَةَ ذِکْرِکَ 
  
خدایا در این ماه رمضان یک درخواست دیگر هم از تو دارم و آن این است که حلاوت و شیرینی یاد خودت را به من بچشانی؛ که اگر اینطور شد؛ دعای کمیل خواندن هم مزه پیدا می کند ؛ دعای ابوحمزه خواندن هم  مزه پیدا می کند ؛ دعای افتتاح مزه می کند؛ روزه ماه مبارک رمضان مزه می کند و ... بدانیم که عبادت هم مزه دارد. 
  
در روایت وارد شده است اگر عالمی به علمش عمل نکند کمترین عذابی که خدا برای او در نظر می گیرد این است که حلاوت و شیرینی مناجات با خدا از او گرفته می شود «إِنَّ أَدْنَی مَا أَنَا صَانِعٌ بِهِمْ أَنْ أَنْزِعَ حَلَاوَةَ مُنَاجَاتِی عَنْ قُلُوبِهِمْ»(۱۹) پس دعا و عبادت مزه دارد. 
  
وَ أَوْزِعْنِی فِیهِ لِأَدَاءِ شُکْرِکَ بِکَرَمِکَ 
  
خدایا به کرمت  به من توفیق اداء شکرت را بده 
  
شکر به چه معنا است آیا صرف گفتن« الهی شکر» گفتن است؟ تشکر از خداوند است؟ 
  
نه ؟! شکر یعنی اینکه نعمت هایی که خداوند تبارک و تعالی به من داده است را درست و بجا مصرف کنم؛ اینکه چشم به نامحرم نگاه نکند شکر چشم  است؛ اگر گوش از آواز حرام و غیبت دوری بکند, شکر گوش سالم است؛ زبان هم اگر غیبت نکند شکر زبان کرده ام. 
  
خدایا به من توفیق بده شکر تو را بجا آورم 
  
شعر: 
  
شکر نعمت نعمتت افزون کند * کفر نعمت از کفت بیرون کند 
  
وَ احْفَظْنِی فِیهِ بِحِفْظِکَ وَ سِتْرِکَ 
  
خدایا در روز چهارم ماه رمضان من را از گناه حفظ کن  و توفیق ترک گناه بده تو ستار العیوب هستی من را حفظم کن تا کسی از گناهان من با خبر نشود. 
  
خدا را شکر کنیم که گناه بو ندارد 
  
در روایت آمده است؛ اگر گناه بو داشت، هیچ دونفری پهلوی هم نمی نشستند «لَو تَکاشَفتُم ما تَدافَنتُم» (۲۰) اگر از گناهان هم خبر داشتید هیچ کس جنازه دیگری را دفن نمی کرد !؟ باید خدا را شکر کنیم که گناه بو ندارد. 
  
البته اولیاء الهی بوی بد گناه را متوجه میشوند؛ امثال شیخ رجب علی خیاطها  متوجه بوی گناه می شدند لذا گناه بو دارد؛ ایمان هم بو دارد. 
  
حکایت: 
  
اویس به دیدن پیامبر خدا آمد، ولی ایشان تشریف نداشتند و بخاطر قولی که به مادر داده بود منتظر رسول الله نماند و به یمن برگشت،  وقتی رسول خدا ( صلی اله علیه و آله و سلم ) وارد منزل شدند ؛ فرمودند بوی اویس به مشامم می رسد «إِنِّی لَأَجِدُ نَفَسَ الرَّحْمَنِ مِنْ جَانِبِ الْیَمَن» (۲۱) بوی ایمان اویس منزل رسول الله را معطر کرده بود. (۲۲) 
  
با بعضی انسانها وقتی معاشرت  می کنی بدون اینکه عطری زده باشد خوش بو هستند، برعکس بعض افراد هستند که عطر هم که می زنند بوی بدی می دهند، بخاطر اینکه ایمان وتقوای کاملی ندارد ؛ نماز صبحش قضا شده لذا بوی بدی می دهد . شیطان به صورت همچین آدمی بول می کند در حاشیه مفاتیح آمده است: هر شب سه بار فرشته و ملکی شما را برای نماز شب بیدار می کند ؛ اگر بلند نشدی و اذان صبح گفته شد ؛ شیطان خوشحال می شود که موفق به خواندن نماز شب  نشده ای و بعد بر صورت این چنین شخصی بول می کند. لذا در قدیم صورت ها نورانی بود ولی الان صورتها تاریک و کدر است. (۲۳) 
  
یَا أَبْصَرَ النَّاظِرِین 
  
ای خدایی که از همه کسانی که نظر می کنند، تو بصیرتر هستی ؛ ای خدایی که از همه بینا تر هستی به ما توفیق بده که ما در ماه رمضان گناه نکنیم  به حفظ خودت و به ستر خودت. 
 

****

صوت: جزء خوانی قرآن کریم 
تلاوت جزء چهارم قرآن کریم با صدای استاد پرهیزگار
ترتیل جزء چهارم قرآن کریم- استاد پرهیزگار.mp۳ | دانلود فایل
 
متن قرآن کریم 
برای مشاهده متن قرآن کریم اینجا را کلیک نمایید.
 
****
فیلم
علامه حسن زاده آملی: دستی بجنبانید و خودتان را بسازید


علامه حسن زاده آملی- دستی بجنبانید و خودتان را بسازید.mp۴ | دانلود فیلم

****

 صوت/ مناجات با خدا و روضه خوانی

مناجات خوانی حاج منصور ارضی

شب چهارم ماه رمضان- مسجد ارک (۱).mp۳ | دانلود فایل

 

شب چهارم ماه رمضان- مسجد ارک (۲).mp۳ | دانلود فایل

 

شب چهارم ماه رمضان- مسجد ارک (۳).mp۳ | دانلود فایل
 
-------------------------------------------------

پی نوشت ها: 

(۱) اشاره است به مقام هوشیارى عبد به منزلت عبودیّت پیش از آنکه فانى در حق تعالى شود
(۲) اشاره است به مقام هوشیارى حاصل از بقاى به حق، بعد از فانى شدن در او
(۳)سوره روم، آیه ۳۰: فطرت إلهى که مردم را بر آن آفرید.
(۴) بعضى از این ظلمتها، بالاى بعضى دیگر است
(۵) پرده، حجاب
(۶) شرح منازل السائرین، عبد الرزّاق کاشانى: ۳۴. و منظور از بعض اهل سلوک، خواجه عبد اللَّه انصارى است
(۷) آنچه که با آن شتر یا اسب را به جایى مى بندند.
(۸) مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، ابن شهرآشوب، ج ‏۱، ص ۱۹۲؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ‏۲۰، ص ۱۱۷؛ حکمت‌نام پیامبر اعظم، محمدی ری شهری، ج ۱۰، ص ۳۹۰.
(۹) خطبه ۲۷ : از خطبه‏ هاى آن حضرت است در نکوهش اصحاب از نرفتن به جهاد
(۱۰) الکافی (ط - الإسلامیة)، ج ۳، ص: ۴۵۰
(۱۱) بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج ۶۷، ص: ۱۸۶
(۱۲) من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص: ۱۳۲
(۱۳) بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج ۹۹، ص: ۱۷۰
(۱۴) بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج ۷۱، ص: ۳۱۸
(۱۵) البلدالأمین والدرع الحصین ص :  ۲۱۹؛  در بعض مجامع روایی بجای «ابصر الناظرین»  عبارت « یا خَیْرَ النَّاصِرِینَ» آمده مراجعه شود به «اقبال الاعمال ج ۱ص : ۲۵۷» 
(۱۶) جلال الدین محمد بلخی ( ره ) در کتاب مثنوی معنوی گفته است: قوت جبریل  از  مطبخ  نبود * بود از دیدار خلاق وجود. همچنان این قوت ابدال حق * هم ز حق دان نه از طعام و از طبق 
(۱۷) «بحارالأنوار ج : ۲۱ ص : ۲۶
(۱۸) «اقبال الاعمال  ص ۷۰۹ ؛ مفاتیح الجنان؛ دعای کمیل» 
(۱۹) «کافی ج ۱ص  ۴۶» 
(۲۰) «بحارالأنوار ج : ۷۴ ص : ۳۸۵» 
(۲۱) مجموعة ورام(تنبیه الخواطر) ج ۱ص ۱۵۴ «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ إِنِّی لَأَجِدُ نَفَسَ الرَّحْمَنِ مِنْ جَانِبِ الْیَمَن» 
(۲۲) اویس قرن یکی از زهّاد ثمانیه است که شبی را به رکوع و شبی را به سجده می گذرانید. آنقدر تابش نور حقیقت در دل او اثر گذارده بود که با آنکه خدمت رسول الله نرسیده بود چنان اتّصال باطنی داشت که وقتی که دندان پیامبر در احد شکست، دندان او در وطن خود شکست. «منبع : انوارالملکوت ج ۲ ص ۲۶۳الی ۲۶۴ ؛ علامه سید محمد حسین طهرانی» 
(۲۳) «من لا یحضره الفقیه-ترجمه غفاری  ج ۲ ص  ۱۶۸
<
  • سـربـــازان جنـگــــ نـرم

مکالمه دوستان (۰)

هنوز هیچ مکالمه ای ثبت نشده است

ارسال مکالمه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی