در بسط مقاله «آیا نام امام علی(علیهالسلام) در قرآن آمده است؟»/ حسن بصری گفت: این صراط علی ابن ابی طالب (ع) است
در بسط مقاله «آیا نام امام علی(علیهالسلام) در قرآن آمده است؟»/ حسن بصری گفت: این صراط علی ابن ابی طالب (ع) است
گروه معارف – رجانیوز: به دنبال انتشار مقالهای از دکتر حسین سوزنچی در پایگاه خبری رجانیوز، با عنوان «آیا نام علی(علیهالسلام) در قرآن آمده است؟» که در آن به بررسی مستندات وجود نام مبارک امیرالمومنین علیه السلام در قرآن کریم پرداخته بود، حجت الاسلام سلیمان دهقانی با ارسال یادداشتی برای رجانیوز، ضمن برخی نکات، مستندات بیشتری از منابع شیعی و اهل سنت در اثبات این حقیقت غیرقابل انکار را بیان کرد.
به گزارش رجانیوز، حجتالاسلام دهقانی عدم اشاره برخی مفسرین به این موضوع و تفسیر لفظ «علی» در برخی آیات مبارک قرآن کریم به برتری و علو و نه نام امیرالمومنین علیه السلام را به دلیل برخی ملاحظات مذهبی و نه از روی تعمد بر نادیده گرفتن این حقیقت دانسته و در بسط مقاله حجت الاسلام سوزنچی، به مستندات متعددی از منابع شیعه و اهل سنت در اثبات این حقیقت پرداخته است.
آنچه در ادامه میخوانید، متن کامل این مقاله عالمانه به قلم حجتالسلام دهقانی است.
«بسمالله الرحمن الرحیم»
الحمدلله و سلام علی عباده الذین اصطفی
مقالهی متین و متقن و عالمانهی «آیا نام علی(علیهالسلام) در قرآن آمده است؟» به قلم حضرت حجتالاسلام جناب آقای دکتر سوزنچی از پایگاه خبری دیرآشنای رجا نیوز ملاحظه و مورد مطالعه قرار گرفت.
ابتکار عمل، پیشتازی، شجاعت و استواری مطالب شایستهی تحسین و درخور تشکر و تقدیر است و للهِ دَرُّ صاحِبِه وَ جَزاهُ اللهُ خَیـْرَ الْجَزاءِ .
آنچه در این نوشتار تقدیم خواننده محترم میگردد تاییدی است همهجانبه و حمایتی است بیدریغ که ضمن تأکید بر ذکر نام مبارک حضرت امیر صلواتالله و سلامه علیه در آیه «انه فی امالکتاب لدینا لعلی حکیم» و آیه «و جعلنا لهم لسان صدق علیّا» یعنی دو آیه مورد توجه نویسنده محترم، آیهای دیگر یعنی آیه «قال هذا صراط علی مستقیم» را مورد بحث و بررسی قرار داده و بر اساس روایات مأثوره خواهیم دید که آیه مذکوره با اینکه در همه مصاحف موجود و قرائت مشهور «صراطٌ عَلَیَّ» ضبط شده است، در حقیقت «صِراطُ عَلِیٍّ» میباشد.
و اما در خصوص مقالهی جناب آقای دکتر سوزنچی به استحضار خوانندگان ارجمند می رسانیم:
آری، تلاش بیوقفهی بنیامیّه و بنیمروان و بنیعباس نسبت به کتمان فضائل ائمه علیهم السلام بهویژه امیرالمؤمنین(سلام الله علیه) مسلّم و غیرقابل کتمان است.
آری، تحریف در حدّ ترجمه اسم خاص به معنی لغوی در قرآن اتفاق افتاده است.
آری، تصحیف به معنی جابجایی حرکات حروف در بعضی از کلمات نیز در کتاب خدا واقع شده است که اینهم نوعی تحریف است. (البته ما در بررسی آیه مبارکه «هذا صراط علی مستقیم» به آن خواهیم پرداخت.)
آری، معنا و مفاد آیه شریفه «انه فی امّ الکتاب لدینا لعلی حکیم» بر اساس روایات موجوده در تفاسیر مأثور و کتب روائی چنین است: «انه، این بزرگ مردی که شما او را نشناخته و با فضائل او آشنائی ندارید، همین نباء عظیمی که شما در مورد او اختلاف دارید، همان که یقیمالصلوة و یؤتی الزکاة و هو راکع. همان کسی که عنده علم الکتاب است، همین شخصیتی که... .
انّه، او در ام الکتاب و لوح محفوظ و کتاب مکنون عنوانش «علیِّ حکیم» است.
ام الکتاب و لوح محفوظ و کتاب مکنون تعابیر مختلفه برای یک حقیقت میباشند و آن نسخهی اصلی است که قرآن و سایر کتب آسمانی نسخه بدلی و به اصطلاح کپی آن میباشند و عنوان امیرالمؤمنین در آن نسخه اصل و همه کتب نازله علیِ حکمت مدار است.
همچنین ترجمه آیه شریفه «و جعلنا لهم لسان صدق علیّا»[1] که ثمره و نتیجه دعاء حضرت ابراهیم(علیهالسلام) است که از خدا درخواست میکند «واجعل لی لسان صدق فیالاخرین»[2]
برای من زبان گویا و صادقی در امت پیامبر آخرالزمان قرار بده، با توجه به ضرورت دو مفعول طلبیدن «جعلنا» و عدم تطبیق «علیاً» با «لسان صدق» در تعریف و تنکیر و انتفای ترکیب و صفی، چنین است که «ما در جهت اجابت دعاء ابراهیم، علی(علیهالسلام) را زبان راستگوی آنان قرار دادیم. به عبارت دیگر لسان صدق مورد درخواست آنان را علی(علیهالسلام) قرار دادیم.
بنابراین استدلال پژوهشگر ارجمند تمام و در خور تحسین و شایستهی تشکر و تقدیر است.اما یکی دو جمله هم در این نوشته درج است که پاسخ آن با تمام خیرخواهی و نصح به استحضار نویسنده محترم میرسد:
نوع مفسرانی که واژهی «علی» را در دو آیه فوق، ارتفاع، رفعت و برتری معنی نموده و از علوّ گرفتهاند، نه تحت تأثیر فرهنگ فلان بودهاند و نه از بنی بهمان پیروی کردهاند و نه باورشان شده است که «اسم علی(علیهالسلام) در قرآن نیامده است.»
این بزرگان بر اساس مصالحی ولو ادعائاً، نخواستهاند به صورت شفاف و صریح این مسئله را آفتابی کنند. چنانکه میدانیم با همگانی نشدن این مسئله هم به جائی ضرری نخورده و کلام شیعه بهویژه در مورد امامت و ولایت هیچ کاستی و نقیصهای نداشته و ندارد.
آری، ذکر نام مبارک مولی در قرآن فضیلتی بزرگ است. لکن فرض عدم ذکر نیز هیچ مشکلی ایجاد نکرده است.
آنجا که از طرف علمای اهل سنت، چندین کتاب با عنوان «ما نزل فیالقرآن فی علی» وجود دارد.
آنجا که تفاسیر مأثور شیعه مثل تفسیر فرات، عیاشی، قمی، نورالثقلین، برهان، صافی و... نوع آیات را در سایه روایات تفسیر کرده و آنجا که در قرآن صحبت از «حق» باشد، جمله تفسریه، هو علی(علیهالسلام)، اگر سخن در «میزان» باشد، یعنی علیاً، اگر کلام در «کفی الله المؤمنین القتال» است، بعلی ابن ابیطالب، اگر ذکر «صراط المستقیم» است، یعنی صراط علی، اگر«یتلوه شاهد منه» است، هو علی، اگر «یقیمون الصلوة و یؤتون الزکوة و هم راکعون» است، نزل فی علی ، اگر «من عنده علم الکتاب» هو علی، تا آنجا که بهقول آن بنده خدا «قرآن به جز از وصف علی آیه ندارد»
بنابراین مفسران شیعه نیازی به آفتابی کردن بحث ندیدهاند.
اگر از مفسران و مترجمانی که «علی» را برتر معنی کردهاند، سئوال شود اسم امیرالمؤمنین(علیهالسلام) در قرآن آمده است یا خیر؟ قطعاً جواب منفی نخواهند داد.
اصولاً شیعه با منابعی که در دست دارد نمیتواند باور کند که اسم علی(علیهالسلام) در قرآن نیامده است.
یکی از منابع همگانی که خیلی آسان در دسترس خاص و عام است دعاء شریف ندبه میباشد. دعاء ندبه از ذخائر معنوی و کهن شیعه و دارای اسناد متقن و معتبر و دایرة المعارف فشردهای از عقائد شیعه بهویژه در خصوص امامت بوده و نوع فقرههای این دعا عین متن قرآن و روایات است.
وقتی در این دعاء با صراحت میخوانیم: «و بعض اتخذته لنفسک خلیلاو سئلک لسان صدق فی الاخرین فاجبته و جعلت ذالک علیّا» پروردگارا تو بعضی از این بزرگان (حضرت ابراهیم(علیهالسلام))، را بهعنوان خلیل برای خودت انتخاب کردی و او از تو درخواست کرد که برایش در آخرالزمان زبانی راستگو قرار دهی، تو هم دعاء او را اجابت کردی و این زبان راستگوی
آخرالزمان را علی(علیهالسلام) قراردادی. یا در فقره دیگر این دعاء خطاب به حضرت بقیّهالله
(عجلالله تعالی فرجه) عرض میکنیم «یابن من هو فی امالکتاب لدیالله علی حکیم» ای فرزند برومند آن کسی که در ام الکتاب به عنوان علی حکیم مطرح است.
آیا با این صراحت و وضوح و عدم نیاز عبارات به ترجمه حتی برای غیرعلماء میتوان اذعان نمود که مفسرین باور کردهاند که اسم امیرالمؤمنین در قرآن نیامده است؟ آیا میتوان گفت مفسرین از مفاد دعاء ندبه بیاطلاع بودهاند؟ بیتردید در هر دو مورد جواب منفی است.
اینک به خاطر تکمیل بحث و در ادامه بررسی دو آیه مزبور در مقاله مذکوره و نیز بیان گوشهای از اهتمام علمای شیعه در اثبات ذکر نام علی(علیهالسلام) در قرآن، آیه سوّمی را که دربردارنده نام مبارک «علی» است در معرض بررسی و مداقّه قرار میدهیم.
آیه 41 سوره مبارکه حجر میفرماید: «قال هذا صراط علی مستقیم» جریان امر نیز با توجه به سیاق آیه و جایگاه آن در بین آیات چنان است که بعد از صدور فرمان سجده به آدم و خودداری شیطان از انجام این دستور، و صدور حکم اخراج وی، او به خدا عرض میکند: «حالا که من از درجه قرب ساقط و از پیشگاه قدس اخراج و از رحمت تو دور شدم، قسم به عزّتت که همه بندگانت را گمراه میکنم مگر بندگان مخلص تو را که در گمراه کردن آنان، دستی ندارم.»
خدا در جواب شیطان میفرماید: «هذا صراط علی مستقیم»[3] ضبط فعلی و قرائت مشهور این آیه چنین است: «هذا صراطٌ عَلَیَّ مستقیم» یعنی «صراطٌ» دارای تنوین رفع و «عَلَیَّ» تمام حروفش مفتوح و اصطلاحاً مرکب از «عَلی» حرف جرّ و «یاء» متکلم است.
ترجمه آیه در نوعِ قرآنهای مترجَم با توجه به سلیقه ادبی مترجِم تقریباً چنین است: «این راه راستی است که بر عهده من است، من ضامن آن هستم و...»
این مترجمین محترم «عَلَیَّ» را همانند «عَلَیًّ» در این بیت عربی ترجمه کردهاند.
«عَلَیَّ اذا ما زرت لیلی بخفیةٍ زیارت بیتالله رجلای حافیاً»[4]
بر عهده و ذمّه من است یعنی بر من واجب است که اگر به وصال لیلی برسم با پای پیاده به سفر حج بروم.
بعضی هم «عَلَیَّ» را «در جهت من»، «بسوی من»، «در راه من» معنی کردهاند. آنانکه در ادبیات عرب دستی دارند می دانند که بین عبارت «هذا صراطٌ عَلَیَّ مستقیم» به این صورت، نه تنها با آیه «ولکم فیالقصاص حیوة»[5] بلکه با بسیاری از آیات از زمین تا آسمان فر است.
هذا صراطٌ، این راهی است که، بر من لازم است، برعهده من است، و من ضمانت میکنم، که چنین و چنان.
انصافا آنجا که روایات صادره از حضرات معصومین(علیهمالسلام) و شخص شخیص رسولالله(صلیالله علیه و آله) را ملاحظه مینمائیم، میبینیم که تلاوت آیه به صورت فصیحتر، بلیغتر، روانتر و بیتکلفتر چنین است که: «هذا صراطُ علیٍ مستقیم» اصطلاحاً قرائت آیه بهصورت اضافه صراط به علی و معنی آن اینکه «این راه مستقیم علی(علیهالسلام)» است.
از طرفی میدانیم قرآن از تحریف مصون و از زیاده و نقصان محفوظ و اصلاً عدمالتحریف، اجماعی علمای شیعه است و لاشکّ فیه و لاتردید.
اما این را هم میدانیم که آیات قرآنی فاقد اعراب بوده تا آنجا که آیه شریفهی «... اَنَّ الله بَریءٌ مِنَ المشرکینَ وَ رَسُولُه...»[6] خدا و رسولش از مشرکان بیزارند، «...اَنَّ اللهَ بریءٌ مِنَ المشرکینَ وَ رَسُولِهِ...» خوانده شد که معنی آن میشود: خدا از مشرکان و از رسولش بیزار است، نعوذ بالله. و اینجا بود که حضرت مولیالموحدین امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)، ابوالاسود دوئلی را مأمور تدوین علم نحو و اعراب نمود و همچنین میدانیم : نوعِ قرآنهایی که از قرون اولیّه اسلام در دست است همه فاقد اعراب میباشند.
عناد بنیامیه و بنیمروان و بنیعباس در نفی و اخفاء فضائل ائمه معصومین(علیهمالسلام) و در رأس آنان علی(علیهالسلام) غیر قابل انکار و همانطور که با ترجمه اسم خاص به معنی لغوی، نوعی تحریف ایجاد کردند، با جابهجائی حرکات، بعضی کلمات را نیز تصحیف کردند که اینهم نوعی تحریف است.
بنابراین حدّاقل احتمال دستکاری کلمه «علی» در حدّ اعراب وجود دارد.
انصاف آن است که هیچ شاهد عقلی و نقلی نداریم که این کلمه «عَلَیَّ» بوده است و نه «عَلِیٍّ».
اینک احادیثی را در روند اثبات این مدّعا تقدیم میدارد:
فرات کوفی در تفسیر قویم خود بهصورت مسلسل از جناب سلامابن مستنیر جعفی نقل میکند که گفت: «دخلت علی ابی جعفر علیهالسلام، فقلت: جعلنی الله فداک، انی اکره ان اشق علیک فان اذنت لی ان اسئلک سألتک، فقال: سلنی عما شئت، قلت: اسئلک عن القرآن؟ قال: نعم، قلت: ما قولالله عزّوجلّ فی کتابه «قال: هذا صراط علی مستقیم» قال: صراطُ عَلیّ ابن ابیطالب، قلت: صِراطُ عَلِیِّابن ابیطالب؟ قال: صراط علیابن ابیطالب»[7] (وارد بر امام محمد باقر(علیهالسلام) شدم و عرض کردم خدا مرا قربانت کند، نمیخواهم باعث مشقت و زحمت شما شوم اگر اجازه میفرمایید سئوالی از شما بپرسم، امام(علیهالسلام) فرمود: هر چه میخواهی بپرس. عرض کردم: از قرآن سئوال کنم؟ فرمود : آری. عرض کردم: خدا در آیه «قال هذا صراط علی مستقیم» چه فرموده است؟ (یعنی آن را چگونه و با چه اعرابی باید بخوانم؟) حضرت فرمود: «صراطُ علی ابن ابیطالب». عرض کردم: «صراط علی ابن ابیطالب؟» (یعنی صراط را باید به علی اضافه کنم؟) حضرت دوباره فرمود: «صراطُ علیِ ابن ابیطالب» یعنی آری همینطور است).
این حدیث مبارک دارای نکات و دقایقی چند میباشد. یکی اینکه فضای سیاسی زمان امام باقر (علیهالسلام) که با توجه به درگیریهای بنیامیه و بنیعباس تا حدودی هم از دورههای دیگر بازتر بوده؛ لکن با اینهمه راوی سئوالش را با بیم و هراس از مشقت و دردسر امام باقر(علیهالسلام) مطرح میکند.
از طرفی معلوم میشود سئوال، سئوالی است که جواب آن باعث مخالفت و خشم هیأت حاکمه است و از همینجا میتوان فهمید که سئوال از ماهیت و چگونگی اصل آیه است و نه از تأویل و مصداق آن، زیرا مخالفین ائمه(علیهمالسلام) به اندازهای که برای ضبط و شکل ظاهری آیات در جهت حفظ منافع خود اهتمام میورزیدهاند در مورد تعیین مصداق و شأن نزول و مقصود آیه خیلی حساسیت نداشتهاند. چنانکه اکثر قریب به اتفاق آیات دارای شأن نزول، تأویل ، معنا و مفهوم و مصداق خارجی هستند بهگونهای که تعداد احادیث و تأویلات آیات مربوط به ولایت و امامت و ائمه(علیهمالسلام) چیزی خارج از حدّ احصاء است.
تورّق یکی دو جلد از تفاسیر متعدد مأثور که بسیاری از آنها بیش از ده مجلّد است این حقیقت را بیشتر ثابت میکند.
آنچه طبق گفته این راوی که از قرار معلوم از خُلّصِاصحاب امام باقر(علیهالسلام) است، احتمالاً موجب مشقت و دردسر امام میباشد، اینکه: فدایت شوم خدا در این آیه چه فرموده است؟ سئوال در ماهیت آیه است، کاملاً مشخص است که راوی مردد است که آیا اصل نزول این آیه چگونه بوده است. راوی میپرسد : «ما قول الله فی هذه الآیه» خدا در این آیه میخواهد چه بگوید؟ راوی سئوال نکرده: «من مصداق هذه الآیه؟» سئوال این نیست که مقصود خدا در این آیه که قرائت آن برای من مشخص است، چیست.
به تعبیر دقیقتر سئوال راوی از امام مفاد «کان تامّه» و «هل بسیطه» است، اصلاً خدا این آیه را به چه صورت نازل کرده است؟ این آیه را چگونه باید خواند تا بعد پیامش مشخص شود، نه اینکه ضمن قبول «صراطٌ عَلَیَّ» خواسته باشد بپرسد: حالا معنی و مفهوم، مقصود و مصداق آن چیست. بنابراین سئوال از مفاد کان ناقصه و «هل مرکبه» نمیباشد.
خلاصه سئوال از اثبات و نفی یکی دو حرکت در یکی دو حرف از یکی دو کلمه این آیه است که تغییر و تبدیل آن به ضرر دستگاه خلافت بوده و لذا با ترس و لرز مطرح میشود.
عالم ربانی مرحوم آملاصالح مازندرانی در شرح عالمانهی «اصول کافی» خود میفرماید: «قوله تعالی فی سورة الحِجر: «هذا صراطٌ علیَّ مستقیم» بتنوین الصراط و فتح اللام فی عَلِیِّ تصحیف و انَّ الحق هو الاضافة و کسر اللام»[8]
در آیه «قال هذا صراطٌ عَلَیَّ مستقیم» تنوین صراطٌ و فتح لام در عَلَیَّ به سبب تصحیف یعنی جابجایی حرکات و اعراب است و حق و صحیح این است که صراط به علی اضافه شود یعنی بخوانیم «صراطُ عَلیٍ» و علی هم بکسر لام (یعنی همان اسم مبارک امیرالمؤمنین)
آملا صالح در ادامه میفرماید: بعضی از اهل سنت این آیه را «صراطٌ عَلِیٌ» خواندهاند اما متأسفانه علی را که اسم حضرت امیر است به معنی لغوی یعنی علوّ و برتری گرفتهاند و این بهخاطر کتمان فضیلت مولی و انکار ذکر اسم آنحضرت در قرآن است.
اما از این کار نفعی نخواهند برد زیرا بعضی از بزرگانشان به ذکر نام علی(علیهالسلام) در قرآن تصریح نمودهاند: چنانکه صاحب طرائف (سیدابن طاووس) نقل نموده است: حافظ محمد ابن مؤمن شیرازی از استادش حسن بصری نقل میکند که این آیه باید اینگونه خوانده شود: «هذا صراطُ علیٍ مستقیم» او میگوید: از حسن پرسیدم: این آیه چه میگوید؟ گفت: این آیه میگوید : «صراط علیِ ابن ابیطالب» که راه او و دین او مستقیم است.
علامه بزرگوار مجلسی نقل میفرماید: رسول معظم اسلام در جواب شخصی که در مورد آیه «قال هذا صراط علی مستقیم» از آنحضرت سئوال کرده بود، فرمود: از غزوه تبوک که برمیگشتم به خدا عرض کردم: پروردگارا من منزلت علی را نسبت به خودم منزلت هارون نسبت به موسی قرار دادم. یعنی اعلام کردم «یا علی انت منی بمنزلة هرون من موسی الا انه لا نبی بعدی». پروردگارا راستی سخن مرا بر مردم آشکار و وعده خود را عملی گردان، نام علی را در قرآن ذکر فرما همانگونه که نام هارون را در قرآن ذکر کردهای، پس از این درخواست، خدای عالمیان برای تصدیق قول من این آیه را نازل فرمود: «قال هذا صراطُ علیٍ مستقیم» همین علی که پهلوی من نشسته است...[9]
همچنین در تفسیر قویم برهان آمده است: «... عن جعفر ابن محمد عن ابیه عن علی ابن الحسین عن ابیه قال علیه السلام: قام عمرابن الخطاب الی النبی فقال : انک لا تزال تقول لعلّی ابن ابیطالب انت منی بمنزلة هرون من موسی و قد ذکر الله هرون فی القرآن و لم یذکر علیّا فقال النبی صلیالله علیه و آله و سلم: انک ما تسمع الله یقول : «هذا صراطُ علیٍ مستقیم.»[10]
خلیفه دوم عرض میکند یا رسولالله شما همیشه میفرمایید منزلت علی نسبت به من منزلت هارون است نسبت به موسی و حال آنکه نام هارون در قرآن ذکر شده اما اسم علی در قرآن نیامده است. رسول معظم اسلام در جواب میفرمایند: آیا کلام خدا در قرآن را نشنیدهای که میفرماید: «هذا صراطُ علیٍ مستقیم»؟
با توجه به مفاد دو روایت اخیر نام علی(علیهالسلام) را در قرآن بر اساس حدیث شریف منزلت نیز میتوان اثبات کرد.
وقتی علی(علیهالسلام) در این حدیث به منزلة هارون است و از ویژگیهای هارون ذکر مکرر نام او در قرآن است، امکان ندارد اسم علی(علیهالسلام) در قرآن نیامده باشد.
نکته : ممکن است گفته شود در صورت اضافه «صراط» به «علی»، «مستقیم» نمیتواند صفت صراط باشد زیرا در تعریف و تنکیر مطابقت ندارند، جواب این است که مستقیم خبر دوم هذا میباشد.
ولله الحمد فی الاولی و فی الآخره
سلیمان دهقانی
[1]ـ مریم/50.
[2]ـ شعراء/84 .
[3]ـ حجر/41.
[4]ـ توبه / 3.
[5]ـ تفسیر فرات / ص 224.
[6]ـ شرح اصول کافی آملاصالح مازندرانی، جلد (1)، ص 424.
[7]ـ بحارالانوار، جلد 24، ص 15.