علامه سید محمد حسین حسینى تهرانى نقل مى کند*:
«آن قدر متواضع و مؤدب و در حفظ آداب، سعى
بلیغ داشت که من کرارا خدمتشان عرض کردم: آخر این درجه از ادب شما و
ملاحظات شما ما را بى ادب مى کند! شما را به خدا فکرى به حال ما کنید!»
«از قریب چهل سال پیش تا به حال دیده نشد
که ایشان در مجلس به متکا و بالش تکیه زنند؛ بلکه پیوسته در مقابل واردین،
مؤ دب قدرى جلوتر از دیوار مى نشستند؛ و زیر دست میهمان وارد.»
«من شاگرد ایشان بودم؛ و بسیار به منزل
ایشان مى رفتم، و به مراعات ادب مى خواستم پایین تر از ایشان بنشینم، ابدا
ممکن نبود، ایشان بر مى خاستند، و مى فرمودند»:
«بنابراین ما باید در درگاه بنشینیم یا خارج از اتاق بنشینیم!»
«در چندین سال قبل در مشهد مقدس که وارد
شده بودم ، براى دیدنشان به منزل ایشان رفتم، دیدم در اتاق روى تشکى نشته
اند (به علت کسالت قلب طبیب دستور داده روى زمین سخت ننشینند) ایشان از روى
تشک برخاستند و مرا به نشستن روى آن تعارف کردند؛ من از نشستن خوددارى
کردم ؛ من و ایشان مدتى هر دو ایستاده بودیم تا بالاخره فرمودند»:
«بنشینید، تا من باید جمله اى را عرض کنم!»
«من ادب کرده و اطاعت کرده نشستم، و ایشان نیز روى زمین نشستند، و بعد فرمودند»:
«جمله اى را که مى خواستم عرض کنم، اینست که: آنجا نرم تر است!»
پاورقی:
کتاب مهرتابان ، ص ۵۱٫
جهت تعجیل در فرج:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم