پنجشنبه, ۳ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۶:۵۳ ق.ظ
لب اگر باز کنم سرّ مگو میریزد
میروم گریه کنم، چشم فرو میریزد
/
چند وقت است می و ساقی و ساغر همه اوست
دست من باده نمیریزد، او میریزد
/
چند ماه است که در راه گلویم خار است
چشم من بغض دلش را به گلو میریزد
/
جویها در همه جا روی به دریا دارند
این چه دریاست که یکباره به جو میریزد
/
بی خبر از نفس سوختهحالان مگذر
خاصه صبحی که سبو پشت سبو میریزد
/
هر طرف مینگری داغ اویس قرن است
خون طفلان یمن از همه سو میریزد
علیرضا قزوه
-
۱
۰
- ۹۴/۰۲/۰۳
- سـربـــازان جنـگــــ نـرم
http://samenlove.blogsky.com