هر کسی برای امام حسین(ع) سینه زده، به میدان بیاید
مشروح سخنان حجت الاسلام پناهیان در نهمین تجمع مدافعان حرم
هر کسی برای امام حسین(ع) سینه زده، به میدان بیاید
حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان
در نهمین تجمع بزرگ مدافعان حرم که در میدان
امام حسین(ع) برگزار شد سخنرانی کرد. در ادامه متن کامل این سخنرانی را میخوانید.
امروز نوبت امتحان صدق ما فرارسیده است
چند سال پیش و قبل از اینکه دور جدید فتنهها علیه مسلمانان و مؤمنان مظلوم این منطقه آغاز شود، گروهی از همین «تکفیریها» و ایادی صهیونیستها و استکبار در عراق جلوی یک اتوبوس را میگیرند و آن را متوقف میکنند. از روی کارت شناسایی یا شناسنامۀ افراد، آنهایی که نام اهلبیتی داشتند و معلوم بود که مرید اهلبیت(ع) هستند، ده نفر جوان را پیاده میکنند و آنها را تهدید میکنند که اگر به علیبنابیطالب(ع) ناسزا نگویید، همینجا سر از بدن شما جدا میکنیم. اما آن ده نفر، مقاومت میکنند.
تکفیریها، نفر اول را سر میبُرند. به نُه نفر بعدی میگویند که اگر توهین نکنید، سر از بدن شما هم جدا میکنیم. خانوادها و زن و بچهها نیز از اتوبوس پیاده شده بودند و داشتند این صحنه را نگاه میکردند. تک تک افراد را جلوی چشم دیگران، سر از بدنشان جدا میکنند. وقتی نوبت به نفر دهم میرسد، به او میگویند: اینها را ببین و بدان که ما قطعاً سر از بدنت جدا میکنیم و اصلاً شوخی نداریم. فقط کافی است به علیبنابیطالب(ع) توهین کنی تا نجات پیدا کنی. شاید اگر او حرفی میزد؛ از باب تقیه یا به همان دلیلی که یک روزی عمار یاسر، جان خودش را نجات داد، مانعی نداشت، اما آن جوان عراقی مانند میثم تمار محکم ایستاد و حاضر نشد چیزی بگوید و تکفیریها سر از بدن او هم جدا کردند. (امام صادق(ع): مَا مُنِعَ مِیثَمٌ رَحِمَهُ اللَّهُ مِنَ التَّقِیَّةِ فَوَ اللَّهِ لَقَدْ عَلِمَ أَنَّ هَذِهِ الْآیَةَ نَزَلَتْ فِی عَمَّارٍ وَ أَصْحَابِهِ- إِلَّا مَنْ أُکْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِیمانِ؛ کافی/2/220)
در آن زمان، مرجع تقلید بزرگوار عراق، حضرت آیتالله سیستانی، فرمودند: انسان وقتی خبر این حادثه را میشنود، نمیداند خوشحال شود یا ناراحت شود؟ خوشحال شود از اینکه بعد از 1400 سال امیرالمؤمنین(ع) چنین موالیان و شیعیانی دارد یا ناراحت شود از اینکه چرا باید چنین مصیبتهایی رخ دهد؟
ای جوانهای سینهزن و گریهکنِ امیرالمؤمنین(ع)! انگار امروز نوبت امتحان صداقت ما فرارسیده است. هر کسی که برای حسین(ع) سینه زده است، به میدان بیاید. خداوند میفرماید: «أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُون؛ آیا مردم فکر میکنند که وقتی گفتند ما ایمان آوردهایم، رها میشوند و امتحان نخواهند شد؟!» (عنکبوت/ 2). چقدر در هیئتها برای امام حسین(ع) سینه زدیم؟ چقدر برای فاطمۀ زهرا(س) گریه کردیم؟ چقدر برای امیرالمؤمنین(ع) نالههای حیدری کشیدیم؟ امروز زمان امتحان ما فرارسیده است.
در امتحان دفاع مقدس بعضیها هیئتشان را به جبههها بردند و بیرقشان را در سنگرها برپا کردند
اولین بار که در دوران دفاع مقدس زمان امتحان فرارسید و با ندای «هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله» امتحان آغاز شد، معلوم شد که بعضیها زیاد حقیقی سینه نمیزدند و فقط به این درد میخوردند که در هیئت حضور پیدا کنند و هیئت را گرم کنند. معلوم شد که ایستادنِ بعضیها در صف نماز جماعت چندان هم حقیقی نبوده است. معلوم شد که خداوند قرآنخواندن بعضیها را نپذیرفته است. البته در این مرز و بوم، هیچ کس از آنها حرفی نمیزند. من هم نمیخواهم از این شکستخوردههای دوران امتحان دفاع مقدس یاد کنم. حُسن جامعۀ ما این بود که کسانی مردانه ایستادند و از اباعبدالله الحسین(ع) در میدان عمل دفاع کردند. هیئتشان را به جبههها بردند و بیرقشان را در سنگرها برپا کردند و بهجای سینه زدن، دشمن را در محل رزم در هم کوبیدند، کشته شدند و از دشمنان این مرز و بوم کشتند و این افتخار را آفریدند. و امروز هم در این میدان، مهمان چند نفر از همین شهدای عزیز، هستیم؛ شهدای گمنامی که اثر آن افتخار را اینجا با خودشان به ارمغان آوردهاند.
امروز سه امتحان بزرگ از محبان امیرالمؤمنین(ع) گرفته میشود
دوستان عزادار امیرالمؤمنین(ع)! به همۀ بچههیئتیها بگویید: دیگر ایمان داشتن و محبت داشتن به اهلبیت(ع) مجانّی نیست؛ گاهی در این راه از ما جان میخواهند، گاهی مال میخواهند، گاهی در این راه از ما بصیرت میخواهند. امروز سه امتحان بزرگ، از محبان امیرالمؤمنین(ع) دارد گرفته میشود. یکی از این امتحانها، از جانب دشمن این محبان است که میآیند و سر میبُرند. ترسوترین افراد به میدان آمدهاند و خودشان را شجاع نشان میدهند و با کشتن زن و بچههای بیدفاع میخواهند رُعب و وحشتی از خودشان در جامعه ایجاد کنند.
مشابه جنایتهایی که در عراق و سوریه انجام میگیرد، در اوائل انقلاب در ایران رخ داده است
این جنایتهایی که امروز در عراق و سوریه انجام میشود و شما تصاویرش را در پایگاههای اینترنتی میبینید، ما مشابهِ این صحنهها را در ایران اسلامی خودمان از سال 57 تا 59 شاهد بودهایم. البته شما جوانها یادتان نیست و رسانههای ما هم متاسفانه خوب عمل نکردهاند. در همین تهران برخی رهگذران را میگرفتند و میبردند. فقط به خاطر اینکه قیافۀ بسیجیوار داشتند. او را میگرفتند و شکنجه میکردند، با اتو بدنش را میسوزاندند، بدنش را قطعه قطعه میکردند. منافقین خلق این جنایتها را انجام میدادند و مثل این داعشیها از جنایتهایشان عکس میگرفتند و منتشر میکردند؛ برای اینکه سپاهیها جرات نکنند در تهران با لباس سپاه حرکت کند. اگر کسی از سپاهیها با لباس سپاه در خیابانهای شهر حرکت میکرد، همه به او التماس میکردند که اینطوری در خیابانها ظاهر نشود چون منافقین او را میزنند. در همان زمان بعضیها رسماً با لباس رزم به میدان میآمدند و میگفتند اگر کسی میخواهد ما را بزند، بگذارید بزند.
همان موقع، برای سرهای رزمندگان ما جایزههایی میگذاشتند. در برخی مناطق، افراد مزدوری بودند که میآمدند و سر میبُریدند و جایزه میگرفتند. در همین تهران شهیدی داریم به نام «نژاد جواد» که سر از بدنش جدا کردند. وقتی خبر شهادت او را دادند، برادرش از من (که آن موقع اوائل طلبگیام بود) خواست که بروم و برای آرامش خانوادهاش کمی صحبت کنم. این شهید عزیز که سرباز هم بود، در وصیتنامهاش از نحوۀ شهادتش گفته بود و برای مادرش نوشته بود: «مادر! تو مدتی است که مرا ندیدهای و دلت برای من تنگ شده است ولی میدانم که تو در شهادت من، تاب میآوری. چند روز دیگر بدن بیسرِ مرا برایت میآورند. از تو میخواهم وقتی بدن مرا برایت آوردند، گریه نکنی تا من پیش حضرت زینب(س) شرمنده نشوم...» برادر این شهید بزرگوار میگفت: کومولهها، سر از بدن او جدا کرده بودند و سرش را برده بودند. و بدن بیسرِ او را برای ما آوردهاند.
این جنایتهایی که امروز در عراق و سوریه میبینید؛ جنایتکارهای کثیفی که این جنایتها را انجام میدهند یا پشتیبانی میکنند، همۀ اینها را در مملکت ما امتحان کردهاند. من از طرف همۀ هنرمندان و اهالی رسانه و مدیران رسانه، از شما جوانان عذرخواهی میکنم که این تاریخ توأم با مظلومیت و مقاومت ما به خوبی تصویر نشده است. لذا وقتی از وقایع سالهای 57 و 58 و 59 برای جوانان خودمان سخن میگوییم، این جوانان میگویند: ما نشنیدهایم که در کشور ما چنین اتفاقاتی افتاده باشد!
دشمنان ما با اینکه قبلاً یکبار در ایران شکست خوردهاند ولی الان دوباره دارند خودشان را تکرار میکنند. این یکی از علائم شکست استکبار است که طرح تازهای ندارد، حرف تازهای برای گفتن ندارد. و امروز همان طرحهای قدیمی خودش را که در ایران به شکست رسیده بود را دوباره دارد تکرار میکند.
امتحان اول سینهزنهای امام حسین(ع): آیا آمادهاید در این راه سر بدهید؟
امتحان اول سینهزنهای حسین(ع) این است که آیا آمادهاید در این راه سر بدهید یا نه؟ آیا آمادهاید در دفاع از حرم امیرالمؤمنین(ع) جان بدهید یا نه؟ این امتحان اول ماست. همینجا از همۀ هیئتیها در همۀ ایران اسلامی تقاضا میکنم تا تجمعات اینچنینی به نام مدافعان حرم را در همهجای کشور گسترش دهند؛ تجمعهایی که هیئتها گرد هم جمع شوند، قرآنخوانها و نمازخوانها در مناسبتهای مختلف دور هم جمع شوند و به جهانیان اعلام کنند که ما برای دفاع از حرم آماده هستیم. ما برای دفاع از همۀ مؤمنین و مسمانان جهان آماده هستیم. این امتحان اول ماست.
امتحان دوم: مراقب پولهای مشکوک باشید
امتحان دیگری که از ما میگیرند و الان شما میتوانید -آن را در اطراف خودتان- ببیند، این است که برخی از کسانی که ادعای دفاع از اهلبیت(ع) دارند و ادعای محبت اهلبیت(ع) دارند، از همان جایی پول میگیرند که داعشیها از همانجا پول میگیرند. مثلاً کسی میآید و میگوید: من حاضرم پول شام یک دهه هیئت تو را بدهم به این شرط که از انقلاب حرف نزنی! از امام و شهدا و رهبری سخن نگویی! اگر به دو هزار نفر شام میدهی، من به اندازۀ پنج هزار نفر به تو پول میدهم. وقتی بررسی میکنیم میفهمیم که این پول از سوی همان کسانی میآید که از تروریستها حمایت میکنند. این هم یک امتحان دیگر است. این افراد حتی ممکن است، از شما هم محکمتر سینه بزنند یا علاوه بر سینهزنی، یک کار دیگری هم انجام دهند. ولی آتشبیار این معرکه هستند. از اینطرف، توهینهایی میکنند که این توهینها از آنطرف مورد سوء استفاده قرار میگیرد. این هم نوع دیگری از امتحان است که امروز از ما گرفته میشود. باید بدانیم که هر نوع طرفداری از امیرالمؤمنین(ع) طرفداریِ درست و قشنگ نیست.
امتحان سوم ما دفاع از مظلومان غزه است/ طبق وصیت امیرالمؤمنین(ع) باید یار مظلومان باشیم
امیرالمؤمنین(ع) وصیت فرمودند: «حسنم و حسینم! هرکجا هستید برای ظالم دشمن باشید، و برای مظلوم دوست و یاور باشید؛ کُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً» (نهجالبلاغه/ نامۀ 47) امتحان سوم ما همین دفاع از مظلومان غزه است که زیر چکمههای صهیونیستها هستند؛ صهیونیستهایی که تقویتکنندهها و پشتیبانیکنندههای تکفیریها و حملهکنندگان به حرم هستند، و ریشۀ فساد نیز همانجاست که باید از بین برود و این مسئله مورد تأیید همۀ سینهزنهای اباعبدالله الحسین(ع) است. ای سینهزنهای امیرالمؤمنین(ع)! امروز نالۀ حیدری شما باید نشان دهد. وصیتنامۀ امیرالمؤمنین(ع) به امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را عمل میکنید و از مظلومان منطقه دفاع میکنید.
دعا میکنم. خدایا! به حق امیرالمؤمنین(ع) ریشۀ ظلم را در این منطقه با دستان ما برکَن. خدایا! به حق امیرالمؤمنین(ع) عزت حرم اهلبیت(ع) را به واسطۀ ما روزافزون بگردان. به دستان ما دشمنان اهلبیت(ع) در هر کجای عالم هستند، ریشهکن بگردان. من امیدوارم شما در این تجمع، فریادتان را به آسمانها و به ملائکه برسانید تا نزد امیرالمؤمنین(ع) ببرند، که ما به مدد علی(ع) در این امتحانها پیروز خواهیم شد.
یا امیرالمؤمنین(ع)! شما به شهادت رسیدید، شهادت مظلومانهای که داغ آن در دل تاریخ سنگینی میکند. انشاءالله ما روزی انتقام تو را میگیریم. ما یادمان نمیرود که بدن شما را از ترس ریشههای همین تکفیریها مخفیانه به خاک سپردند-مانند بدن فاطمۀ زهرا(س)- تا مبادا جسارتی به بدن مطهر شما شود. ولی ان شاء الله ما به همین زودیها عالم را از لوث وجود کافران معاند و تکفیریهای ظالم پاک خواهیم کرد و جهان را به فرزند امام حسین(ع) تحویل خواهیم داد.