جمعههای انتظار / بسته آدینه برای امام زمان(عج)؛
آقا جان! در توصیف عظمتتان کم آورده ام!
آخرین معصوم علیه السلام! ما؛ اهل عالم که قرنهاست از درک حضور معصوم محرومیم و نمی دانیم هم صحبتی با امام چگونه باید باشد، بلد نیستیم با چه زبانی، واژه ای، ادبیاتی با شما حرف بزنیم؟!
برای ما صولت علوی(1) و هیبت محمدی صلی الله علیهما تنها یک کلمه است.
آخر تجربه ی هم صحبتی با کدام معصوم علیه السلام را داشته ایم که یاد بگیریم با شما چطور درددل کنیم؟!
شاید روزی که دیدار حاصل گشت، هیبت هادویتان(2) زبانمان را بند آورد و الکنمان کند که مولاجان! من خاک نشین کجا و شمای وجه الله کجا؟!
*****
امام مهدی(عج) در قرآن
و کنا نکذب بیوم الدین حتّی اتانا الیقین(3)
و روز دین را تکذیب می کردیم تا سرانجام به یقین رسیدیم.
امام صادق علیه السلام درباره ی این آیه شریفه فرمود: آن، روز قائم علیه السلام است و آن، روزجزاست.
حتی اتانا الیقین مقصود ایام قائم علیه السلام است.(4)
*****
امام حسین علیه السلام و امام مهدی(عج)
درکتاب شریف کمال الدین و تمام النعمه 5 حدیث از امام حسین علیه السلام درباره ی امام مهدی (عج) روایت شده. بیشترین اشاره ی امام حسین علیه السلام به قائم بودن حضرت مهدی (عج) است. از مجموع 5 روایت، سه روایت به این ویزگی حضرت (عج) اشاره دارد.
چیره شدن دین حق بر سایر ادیان به دست ایشان، برپایی عدل و داد بعد از پر شدن ظلم و جور در زمین، غربت امام و خونخواهی حضرت حجت علیه السلام از موضوعات صحبت شده در احادیث امام حسین علیه السلام درباره ی امام مهدی (عج) است.(5)
*****
طرح گرافیکی
برای دریافت پوستر در ابعاد بزرگ روی آن کلیک کنید
*****
ویژگیهای امام مهدی(عج)
قائم
قائم بهمعناى برپاشونده در فرمان حقتعالى است، زیرا آن حضرت پیوسته در شب و روز، مهیّاى فرمان الهى است که به محض اشاره ظهور نماید.
[این لقب] از القاب خاصه و مشهورۀ آن حضرت است و در «ذخیره» آمده که اسم آن حضرت در زبور سیزدهم و در کتاب «برلیوموا» است.
امام رضا علیه السّلام فرمود: «او را قائم نامیدند، براى آنکه قیام به حق خواهد کرد»(6)
ابو حمزۀ ثمالى مىگوید: از امام باقر علیه السّلام پرسیدم: اى فرزند رسول خدا! آیا همۀ شما قائم بر حق نیستید؟ حضرت فرمودند: بلى، سؤال کردم: پس چرا حضرت قائم علیه السّلام «قائم» نامیده شد.
فرمودند: وقتى جدّم امام حسین علیه السّلام به شهادت رسید، ملائکه به سوى خداوند ناله و زارى نمودند تا آنجا که مىفرماید خداوند ائمه معصومین علیهم السّلام را از نسل امام حسین علیه السّلام به ایشان نشان دادند. ملائکه شادمان شدند، در این هنگام یکى از امامان ایستاده بودند و نماز مىخواندند. خداوند فرمود: به واسطۀ این قائم از قاتلین امام حسین علیه السّلام انتقام مىکشم.(7)
در روایت دیگرى از امام صادق علیه السّلام نقل شده که فرمودند: همانا قائم، مهدى نامیده شد، چون مردم را به سوى امرى که از آنان گم شده و کهنه شده است، هدایت مىفرماید و قائم نامیده شده، چون قیام به حق مىکند.(8)
امام جواد علیه السّلام در جواب این پرسش که چرا او را قائم مىنامند، فرمودند: زیرا بعد از آنکه نامش از خاطرهها فراموش مىشود و بیشتر معتقدان به امامتش، از دین خدا برمىگردند، قیام مىکند.(9)
یکى از اعمالى که در عصر امام صادق علیه السّلام و در میان شیعیان مرسوم بوده و هست، این است که هنگام شنیدن نام «قائم» بلند مىشوند. اگرچه دلیلى مسلّم بر وجوب قیام به هنگام ذکر این لقب حضرت نیست، امّا این عمل در حقیقت، اظهار ادب و احترام به آن امام عزیز است.
نقل شده که در حضور امام رضا علیه السّلام کلمه «قائم» ذکر شد، حضرت برخاست و دستش را بر سر نهاد و فرمود: خداوندا! بر فرجش شتاب کن و راه ظهور و نهضتش را آسان گردان(10) و (11)
*****
امام مهدی (عج) و منتظران
سید بحرالعلوم
محمدمهدی فرزند سید مرتضی طباطبایی، در شوال 1155 در شهر مقدس کربلا متولد شد. شبی که سید دیده به جهان گشود، پدرش در خواب دید که امام رضا(علیه السلام) به محمدبن اسماعیل بن ربیع از اصحاب امام کاظم و امام رضا و امام جواد(علیهم السلام) دستور داد شمعی بر فراز بام خانه سید مرتضی برافروزد. وقتی آن را روشن ساخت، نوری از آن شمع به آسمان بالا رفت که نهایت نداشت.
محمدمهدی، علوم مقدماتی حوزه را نزد پدرش فراگرفت و پس از تکمیل دروس مقدماتی و سطح، از محضر بزرگانی چون: وحید بهبهانی، شیخ یوسف بحرانی و... استفاده کرد و در سنین جوانی موفق به کسب اجتهاد گردید. وی در سال1186به مشهد مقدس هجرت و هفت سال از عمرش را در کنار بارگاه منوّر امام رضا علیه السلام سپری کرد و در این مدت در درس میرزا مهدی اصفهانی خراسانی شرکت جست. همچنین در سال 1193 به حجاز سفر کرد و دو سال در مکه به درس و بحث اشتغال داشت. از آثار حضور علامه بحرالعلوم، شرکت طلاب اهل سنت در درس او بود که بر اثر همین روشنگریها، امام جمعه شهر مکه در سن هشتاد سالگی شیعه شد.
علاّمه در طول حیات علمی خود، شاگردان زیادی را تربیت کرد؛ از جمله: شیخ جعفر کاشف الغطا، ملاّ احمد نراقی، حجة الاسلام سید محمد باقر شفتی و....
علامه بحرالعلوم خدمات اجتماعی ارزنده ای نیز انجام داد که برخی از آنها عبارتند از:
1- تعیین جایگاه مرقد هود و صالح در قبرستان وادی السلام
2- بنای مقام حضرت مهدی در صحن مسجد سهله
3- تعمیر مسجد شیخ طوسی
4- تأسیس کتابخانه خطی بحرالعلوم
5- اضافه کردن اراضی به حرم مطهر امام علی علیه السلام و...
سرانجام علامه بحرالعلوم در 24 ذی حجه 1212 به دیار باقی شتافت. پیکر پاکش را پس از تشییع در کنار قبر شیخ طوسی به خاک سپردند.(12)
*****
تشرفات
تشرّف سیّد بحر العلوم در مسجد سهله
از سید بحرالعلوم تشرفات متعددی نقل شده که تنها به همین بسنده می شود.
عالم جلیل آخوند ملاّ زین العابدین سلماسى رحمه اللّه فرمود:
روزى در مجلس درس فخر الشیعه، آیة اللّه علاّمۀ بحر العلوم قدّس سرّه در نجف اشرف نشسته بودیم، که عالم محقّق جناب میرزا ابو القاسم قمّى-صاحب کتاب قوانین-براى زیارت علاّمه وارد شدند.
آن سال، سالى بود که میرزا از ایران براى زیارت ائمّۀ عراق علیهم السّلام و حجّ بیت اللّه الحرام
آمده بودند. کسانىکه در مجلس درس حضور داشتند که بیشتر از صد نفر بودند متفرّق شدند.
فقط من با سه نفر از خواصّ اصحاب علاّمه، که در درجات عالى صلاح و ورع و اجتهاد بودند، ماندیم.
محقّق قمّى رو به سیّد کرد و گفت: شما به مقامات جسمانى (به خاطر سیادت) و روحانى و قرب ظاهرى (مجاورت حرم مطهّر امیر المؤمنین علیه السّلام) و باطنى رسیدهاید. پس از آن نعمتهاى نامتناهى، چیزى به ما تصدّق فرمایید.
سیّد بدون تأمّل فرمود: شب گذشته یا دو شب قبل (تردید از ناقل قضیّه است) براى خواندن نماز شب به مسجد کوفه رفته بودم. با این قصد، که صبح اوّل وقت به نجف اشرف برگردم، تا درسها تعطیل نشود. (سالهاى زیادى عادت علاّمه همین بود.)
وقتى از مسجد بیرون آمدم، در دلم براى رفتن به مسجد سهله شوقى افتاد؛ امّا خود را از آن منصرف کردم، از ترس اینکه به نجف اشرف نرسم؛ ولى لحظهبهلحظه شوقم زیادتر مىشد و قلبم به آنجا تمایل پیدا مىکرد.
در همان حالت تردید بودم که ناگاه بادى وزید و غبارى برخاست و مرا به طرف مسجد سهله حرکت داد. خیلى نگذشت که خود را کنار در مسجد سهله دیدم. داخل مسجد شدم؛ دیدم خالى از زوّار و متردّدین است جز آنکه شخصى جلیل القدر مشغول مناجات با خداى قاضى الحاجات است آن هم با جملاتى که قلب را منقلب و چشم را گریان مىکرد. حالم دگرگون و دلم از جا کنده شد و زانوهایم مرتعش و اشکم از شنیدن آن جملات جارى شد. جملاتى بود، که هرگز به گوشم نخورده و چشمم ندیده بود؛ لذا فهمیدم که مناجاتکننده، آن کلمات را نه آنکه از محفوظات خود بخواند؛ بلکه آنها را انشاء مىکند.
در مکان خود ایستادم و گوش مىدادم و از آنها لذّت مىبردم، تا از مناجات فارغ شد. آنگاه رو به من کرد و به زبان فارسى فرمود: مهدى بیا. پیش رفتم و ایستادم.
دوباره فرمود که پیش روم. باز اندکى رفتم و توقّف نمودم.
براى بار سوم دستور به جلو رفتن داد و فرمود: ادب در امتثال است. (یعنى تا هرجا که گفتم بیا نه آنکه به خاطر رعایت ادب توقّف کنى.)
من هم پیش رفتم تا جایى رسیدم که دست ایشان به من و دست من به آن جناب مىرسید.
ایشان مطلبى را فرمود.
آخوند ملاّ زین العابدین سلماسى مىگوید: وقتى صحبت علاّمه رحمه اللّه به اینجا رسید، یکباره از سخن گفتن دست کشید و ادامه نداد و شروع به جواب دادن محقّق قمّى راجع به سؤالى که قبلا ایشان پرسیده بود کرد. آن سؤال این بود، که چرا علاّمه با آن همه علم و استعداد زیادى که دارند، تألیفاتشان کم است. ایشان هم براى این مسأله دلایلى را بیان کردند؛ امّا میرزاى قمّى دوباره آن صحبت حضرت با علاّمه را سؤال نمود.
سیّد بحر العلوم رحمه اللّه با دست خود اشاره کرد که از اسرار مکتومه است.(13)
*****
امام مهدی (عج) و شهدا
شهید علی منیف اشمر
علی منیف اشمر، به سال ۱۳۵۵ در کویت متولد شد. پدرش «مُنیف اشمر» از اهالی روستاى «العُدیسه» در جنوب لبنان بود که به قصد زندگى و اشتغال، در کویت سکونت داشت.
علی، یازده - دوازده سال بیشتر نداشت به «کشافه المهدى (عج)»(جمعیت جوانان و نوجوانان فعال در مقاومت اسلامی) پیوست و نامش در گردانِ «ثامن الحجج (ع)» ثبت گردید. سیزده ساله بود که رسما به مقاومت اسلامی لبنان ملحق شد و علیه اشغالگران صهیونیست، سلاح به دست گرفت.
روز چهارشنبه، اول فروردین ۱۳۷۵ (۲۹شوال ۱۴۱۶ه.ق، ۲۰ مارس۱۹۹۶م) «على منیف اشمر»، پس از آن که در کنار تصاویر حضرت امام خمینى(ره)، مقام معظم رهبرى حضرت آیت اللَّه خامنه اى، شهید سید عباس موسوى و شهید صلاح غندور، آیاتى از قرآن کریم و وصیتنامه ى خویش را قرائت کرد، در حالى که لباس کماندویى «میلیشیاى لحدى»(نظامیان لبنانی مزدور اسرائیل) را بر تن کرده بود، با همرزمان و فرماندهان خویش خداحافظى کرد و برای اجرای عملیات استشهادی علیه اشغالگران صهیونیست، عازم منطقه ی اشغالی در جنوب لبنان شد.
ساعت 30/ 16دقیقه، على، حدود ۳۰ کیلوگرم مواد منفجره ی همراه خود را در مسیر کاروان نظامیان اسرائیلی در منطقه ی «رَبّ ثلاثین» منفجر کرد و جمع قابل توجهی از چکمه پوشان صهیونیست را کشته و مجروح ساخت.
وصیت نامه ی شهید:
بسمالله الرحمن الرحیم
سلام بر مولا و سرورم سیدالشهدا، امام حسین(ع) و برادرش اباالفضلالعباسعلیه السلام
سلام بر سید و مولایم حضرت صاحب العصر و الزمان، امام مهدی منتظر(عج)
سلام بر زنده کننده قیام مسلمانان و بنیان گذارانقلاب اسلامی مبارک ایران، امام خمینی(ره)
سلام بر رهبر امت اسلامی و ولی امر مسلمین حضرت آیتالله سید علیخامنهای(دام ظله)
سلام بر سیدالشهدای مقاومت اسلامی شهید سید عباس موسوی و شیخ الشهدای مان شهید شیخ راغب حرب
سلام بر رهبر عزیز، حضرت حجتالاسلام و المسلمین سیدحسن نصرالله(دام ظله)
سلام بر مجاهدان مقاوم و قهرمان شجاعِ مقاومت اسلامی. رحمت و برکات خداوند بر آن ها
مولای من، یا اباعبدالله علیه السلام
با خداوند پیمان بستم و با شما عهد، که در راه خداوند گام بردارم، درحالی که جانم را به کف دست گرفته و خونم را به خاک جبل عامل آمیختهام. همانطور که خون شما بر خاک مقدس کربلا ریخته شد؛ و امروز به عهدی که بسته بودم، وفا میکنم
مولای من، یا صاحب الزمان(عج)! چه قدر آروز داشتم که شهادتم در مقابل دیدگان و وجود مبارک شما باشد؛ ولی طولانی بودن غیبت شما واشتیاق من به مولا و سرورانم و اجداد پاکت، موجب شد که نتوانم بیش از این در انتظار بمانم. از خداوند میخواهم که با این شهادت، اجر شهادت در رکاب شریف شما را به من عطا فرماید.
برادران عزیزم، قهرمانان دلیر مقاومت اسلامی! اگر شما از آنان به رنج و زحمت میافتید، آن ها نیز از دست شما رنج میکشند. با این تفاوت که شما به لطف خدا امیدوارید و آنها امیدی ندارند. سوره نساء ـ ۱۰۴
برای
شما چند مورد را که در رابطه با خط ما، اصول اساسی به شمار میرود،
یادآور میشوم:راه جهادگرانه ما، سخت و طولانی و پر از مشقّت و
ابتلائات است؛ لذا برای پیمودن این راه، باید تلاش کنید تا
روحیههای عالی و پاک داشته باشید؛ باید سینهها را از هر گونه تیرگی
و حجابی که انسان را از خدایش دور میسازد، پاک کنید؛ همان گونه
که قبل از من، برادران شهیدم به شما توصیه کردهاند، به این خط
شریف تمسک جویید واین راه را که همان طریق مقاومت است، بپیمائید؛
چون این راهی است که خداوند فقط ما را بر پیمودنش برگزیده است و
ما هم نباید این فرصت را از دست بدهیم، و مهمتر از آن، اینکه
نباید خون شهدا را ضایع کنیم و باید امانات آن ها را که در نزد ماست،
به خوبی پاسداری کنیم.
بر
دستورهای فرماندهی عزیز و فرماندهان مقاومت اسلامی ملتزم باشید. به
راهنمائیهای حضرت رهبر ـ خامنهای جانم به فدایش ـ و دبیر کل
حزبالله لبنان جناب سیدحسن نصرالله، ملتزم باشید..
عکسهای شهدا را همیشه مقابل چشمانتان قرار دهید و برای محقق شدن اهدافی که آن ها به خاطرش به شهادت رسیدند، سعی و تلاش کنید و درخط آن ها باقی بمانید.
وصایای حضرت امیرالمؤمنین به فرزندانش حسن و حسین(علیهمالسلام) را که راه و روش زندگیِ مورد رضای خداوند را به ما نشان میدهند، و همین طور وصایای امام خمینی (قدس سره) و راهنمائیهای ارزشمند و پر برکت ایشان را بخوانید، یاد بگیرید و به آن عمل کنید.
...کمی بعد از نوشتن این جملات و کلمات، انشاءالله پیکرم آتشی خواهد شد که اشغالگران صهیونیسم را که هر روز و هر لحظه در اذیت شما سعی و تلاش میکنند، خواهد سوزاند. دشمن گمان میکند که شما را ذلیل کرده، لکن هیهات. و پایان این آزار و اذیت به دست مجاهدان مقاومت اسلامی، نزدیک خواهد بود. ان شاءالله
خانوادهی عزیزم!
بدانید که اشغال و اشغالگران به زودی مضمحل خواهد شد و ان شاءالله پیروزی نزدیک و آزادی در راه است و سرنوشت صهیونیستها و مزدورانشان، کشته شدن و نیستی است...
سلام بر اراضی مقدس
سلام بر قدس شریف
همانا گروه گروه مسلمانان را میبینم که در مسجدالاقصی به امامت حضرت حجت منتظر(عج) نماز بپا داشتهاند.
برادرانم در انتفاضه اسلامی!
باید این عمل (عملیات شهادت طلبانه خویش) را به شما هم هدیه کنم وانشاءالله پیروزی نزدیک است و این وعدهای است که خداوند به ما دادهاست. بر شماست که بدانید دشمن صهیونیستی رو به زوال است و زمین مقدس به شما باز خواهد گشت و این وعده الهی است
و ما بعد از تورات در زبور داود نوشتیم که البته بندگان نیکوکار من ملک زمین را وارث و متصرف خواهند شد. سوره انبیاء ـ ۱۰۵- و آخر دعوانا ان الحمدلله رب العالمین
و
آنان که در راه ما به جان و مال جهد و کوشش کردند، محققاً آن ها را
به راه هدایت میکنیم و همیشه خدا یار نیکوکاران است. (سوره عنکبوت ـ ۶۹) برادرتان علی منیف اشمر(15)
*****
شعری ازملا محسن فیض کاشانی برای امام مهدی(عج)
دست از طلب ندارم تا کام من بر آید
یا تن رسد به جانان یا جان زتن برآید
بنمای روی که جان ها گردد فدای رویت
بگشای لب که فریاد از مرد و زن بر آید
هر قوم راست راهی، شاهی و قبله گاهی
ماییم و درگه تو تا جان ز تن برآید
از کوی خویش بفرست سوی امیدواران
بویی چو بوی رحمان کان از یمن بر آید
بگشای تربتم را بعد از وفات بنگر
کز آتش درونم دود از کفن بر آید
یاران به حق مهدی گویید ذکر خیرش
هر جا که فیض نامش در انجمن بر آید(16)
*****
-------------------------------------------------------------------
1- قدرت
2-امام هادی علیه السلم هیبتى داشته که نظیر آن را احدى نداشته بهطورىکه دشمنان آن حضرت احترامها و تعظیمهایى براى آن جناب انجام مىدادند که براى هیچ کس آن احترامها را انجام نمىدادند، که این امر بر اثر هیبت آن حضرت بود نه از روى محبت و علاقه به آن بزرگوار، قائم علیه السّلام نیز همینطور است که-به ویژه در دل دشمنان- هیبت و رعب خاصى دارد. ترجمه مکیال المکارم ج 1 ص273
3 -سوره مدثر آیه 47-46
4 -مستدرک کتاب المحجه فی ما نزل قائم الحجه ص 269
5-کمال الدین، باب 30 روایات امام حسین علیه السلام درباره ی دوازدهمین امام و غیبت او، ج1،صص 585-583
6- نجم الثاقب، باب دوّم
7- بحار الانوار، ج 51 ، ص 28
8-بحار الانوار، ج 51 ، ص 30
9- کمال الدین، ص ٣٧٨
10 - بحار الانوار، ج51 ، ص 30
11-موعودنامه فرهنگ الفبایی مهدویت صص550-549
12-ره توشه عتبات عالیات؛ جمعی از نویسندگان
13-برکات حضرت ولی عصر (عج) صص24-22 برگرفته از عبقری حسان ج2ص99س21
14-ادیان و مهدویت محمد بهشتی نشر حسینی ص71
15-سایت مشرق نیوز 1 فروردین 1392
16- امام حاضر، مدیر ناظر ص214