شهیدی که قبرش همیشه بوی عطر میدهد + عکس + وصیت نامه شهید
سید احمد پلارک شهیدی که مزار پاکش بوی عطر میدهد
مزار شهید سید
احمد پلارک در میان سی هزار شهید آرمیده در گلزار شهدا از ویژگی بارزی
برخوردار است که باعث ازدحام همیشگی زائران مشتاق بر گرد آن میشود. تربت
پاک این بسیجی شهید همیشه معطر به رایحه مشک است و این عطر همواره از مرقد
او به مشام میرسد. کم نیستند کسانی که تنها به نیت زیارت این شهید عزیز به
بهشت زهرای تهران و قطعه ٢٦ آن سر میزنند.
شهید سید احمد پلارک در
زمان جنگ در یکی از پایگاه های پشت خط به عنوان یک سرباز معمولی کار میکرد.
او همیشه مشغول نظافت توالت های آن پایگاه بوده و همواره بوی بدی بدن او
را فرا میگرفت. تا اینکه در یک حمله هوایی هنگامیکه او در حال نظافت بوده،
موشکی به آنجا برخورد میکند و او شهید و در زیر آوار مدفون میشود.
بعد
از بمب باران، هنگامیکه امداد گران در حال جمع آوری زخمیها و شهیدان
بودند، با تعجب متوجه میشوند که بوی گلاب از زیر آوار میآید. وقتی آوار
را کنار میزدند با پیکر پاک این شهید روبرو میشوند که غرق در بوی گلاب بود.
هنگامیکه پیکر آن شهید را در بهشت زهرای تهران، در قطعه ٢٦ به خاک
میسپارند، همیشه بوی گلاب تا چند متر اطراف مزار این شهید احساس میشود و
نیز سنگ قبر این شهید همیشه نمناک میباشد بطوری که اگر سنگ قبر شهید پلارک
رو خشک کنید، از طرف دیگر سنگ نمناک میشود.
میگویند شهید پلارک مثل
یکی از سربازان پیامبر ( ص ) در صدر اسلام ، " غسیل الملائکه " بوده است . "
غسیل الملائکه " به کسی میگویند که ملائکه غسلش داده باشند . در تاریخ
اسلام آمده که حنظله غسیل الملائکه که از یاران جوان پیامبر بود ، شب قبل
از جنگ احد ازدواج میکند و در حجله میخوابد . فردا صبح ، زمانی که لشکر
اسلام به سمت احد حرکت میکرد ، برای رسیدن به سپاه بسیار عجله کرد و
بنابراین نرسید که غسل کند . او در این جنگ شهید شد و ملائکه از طرف خدا
آمدند و او را با آب بهشتی غسل دادند . پیکر او بوی عطر گرفته بود که بعد
پیامبر بالای پیکر او آمد و از این واقعه خبر داد . حالا گفته میشود شهید
احمد پلارک عزیز هم اینچنین است و برای همین است که همیشه قبر او خوشبو و
عطرآگین است .
کسایی که زیاد بهشت زهرا میروند به این شهید والا مقام میگویند شهید عطری.
خیلیها سر مزار شهید سید احمد پلارک نذر و نیاز میکنن و از خدای او حاجت و شفاعت میخوان.
او معجزه خداست.
شهید پلارک از زبان مادرش:
در 13 سالگی تا به هنگام شهادت 23 سالگی نماز شبش ترک نشده بود.
شبهای بسیاری سر بر سجده عبادت با خدای خود نجوا می کرد و اشک می ریخت...
مادرش اینطور نقل کرده که پسرش در مدت عمرش سه کار را هرگز ترک نکرد:
1. نماز شب
2. غسل روز جمعه
3. زیارت عاشورای هر صبح
4. ذکر 100 صلوات در هر روز و 100 بار لعن بی امیه
اشکهای شهید سید احمد پلارک امروز رایحه معطری است که انسانها را تسلیم محض اراده و قدرت آفریدگارش میکند.
شهید پلارک از زبان آشنایانش
آخرین
مسئولیت شهید پلارک، فرمانده دسته بود .در والفجر 8 از ناحیه دست و شکم
مجروح شد. اما کمتر کسی می دانست که او مجروح شده است. اگر کسی درباره
حضورش در جبهه سوال می کرد، طفره می رفت و چیزی نمی گفت. یک بار در جبهه،
خواستیم از یک رودخانه رد شویم. زمستان بود و هوا به شدت سرد. شهید پلارک
رو به بقیه کرد و گفت: اگر یک نفر مریض بشه، بهتر از اینه که همه مریض بشن.
یکی یکی بچه ها را به دوش کشید و به طرف دیگر رودخانه برد. آخر کار متوجه
شلوار او شدیم که یخ زده بود و پاهایش خونی شده بود.
قبل از عملیات
کربلای 8 با گردان رفته بودیم مشهد. یک روز صبح دیدم سید احمد از خواب
بیدار شده، ولی تمام بدنش می لرزه. گفتم چی شده؟ گفت: فکر کنم تب و لرز
کردم. بعد از یکی دو ساعت به من گفت امروز باید حتما بریم بهشت رضا. اتفاقا
برنامه آن روز گردان هم بهشت رضا بود. از احمد پرسیدم چی شده که حتما باید
بریم بهشت رضا؟ او به اصرار من تعریف کرد: دیشب خواب یک شهید را دیدم که
به من گفت، تو در بهشت همسایه منی من خیلی تعجب کردم. تا به حال او را
ندیده بودم. گفتم تو کی هستی، الان کجایی؟ گفت در بهشت رضا. احمد آن روز
آن قدر گشت تا آن شهید را که حتی نام او را نمی دانست پیدا کرده و بالای
مزار آن شهید با او حرفها زد.
یکی
از آشنایان خواب شهید پلارک را می بیند. او از شهید تقاضای شفاعت می کند
که شهید پلارک به او می گوید من نمی توانم شما را شفاعت کنم تنها وقتی می
توانم شما را شفاعت کنم که شما نماز بخوانید و به آن توجه و عنایت داشته
باشید. همچنین زبانهایتان را نگه دارید، در غیر اینصورت هیچ کاری از دست من
بر نمی آید.
وصیت نامه
« بسم ا... الرحمن الرحیم
ستایش
خدای را که ما را به دین خود هدایت کرد و اگر ما را هدایت نمی کرد ما
هدایت نمی شدیم .السلام علیک یا ثارالله؛ ای چراغ هدایت و کشتی نجات، ای
رهبر آزادگان، ای که زنده کردی اسلام را با خونت و با خون انصار و اصحاب با
وفایت ای که اسلام را تا ابد پایدار و بیمه کردید. (یا حسین دخیلم) آقا
جانم وقتی که ما به جبهه می رویم به این نیت می رویم که انتقام آن سیلی که
آن نامردان بر روی مادر شیعیان زده. برای انتقام آن بازوی ورم کرده
میرویم. برای گرفتن انتقام آن سینه سوراخ شده می رویم. سخت است شنیدن این
مصیبتها. خدایا به ما نیرویی و توانی عنایت کن تا بتوانیم برای یاری دینت
بهکار ببندیم. خدایا به ما توفیق اطاعت و فرمانبرداری به این رهبر و
انقلاب عنایت بفرما. خدایا توفیق شناخت خودت آن طور که شهدا شناختند به ما
عطا فرما و شهدا را از ما راضی بفرما و ما را به آنها ملحق بفرما.
خدایا
عملی ندارم که بخواهم به آن ببالم، جز معصیت چیزی ندارم و ا... اگر تو کمک
نمی کردی و تو یاریم نمی کردی به اینجا نمی آمدم و اگر تو ستارالعیوبی را
بر می داشتی، میدانم که هیچ کدام از مردم پیش من نمی آمدند، هیچ بلکه از
من فرار می کردند حتی پدر و مادرم. خدایا به کرمت و به مهربانیت ببخش آن
گناهانی را که مانع از رسیدن بنده به تو می شود. الهی العفو...
بر روی قبرم فقط و فقط بنویسید: امام دوستت دارم و التماس دعا دارم؛ که میدانم بر سر قبرم می آید.
سید احمد پلارک
ظهر عاشورا 1365.6.24
آدرس قبر شهید سید احمد پلارک: قطعه 26 شهدا، ردیف 32، شماره 22
- ۹۴/۰۶/۱۱
باسلام مطلب شما در سایت نقل قول انتشار یافت
برای نشر سریعتر مطالب خود بما پیوندید.و مطالب خود را از طریق ورود به سایت و انتخاب گزینه ارسال مطالب برای ما ارسال کنید
باتشکرمدیریت نقل قول